شناسايى يك راوى مشترك - صفحه 85

گزينش مى كنند كه به پيامبر صلى الله عليه و آله يا على عليه السلام برسند؛ زيرا با آن كه امامان شيعى نزد اهل سنت مورد احترام هستند ـ چنان كه به امام صادق عليه السلام لقب العالم داده اند و بزرگان اهل سنت كوشيده اند خود را به شاگردى اين امام منسوب كنند ـ تنها در صورتى كه ائمه عليهم السلام سخن را با سند تا پيامبر صلى الله عليه و آله يا صحابى برسانند، سخنشان نزد اهل سنت داراى حجيت است و نقل مى شود. ۱ غياث بن ابراهيم ـ كه به گفته خويى در سند بسيارى از روايات كتب اربعه (تا 181 مورد) از وى نام برده شده است ۲ و فقط از ابوعبداللّه الصادق عليه السلام روايت دارد ـ در بيشتر منقولاتش سند را به پيامبر صلى الله عليه و آله يا على عليه السلام مى رساند. اين قرينه نشان مى دهد كه غياث بن ابراهيمِ موجود در سندهاى شيعى به باورهاى اهل سنت اعتقاد داشته است.
2 ـ 1 ـ 3 . رجاليان شيعه و اهل سنت، هر دو، غياث بن ابراهيم را كوفى يا وابسته به مكتب كوفه و راوى و ناقل از اهل عراق معرفى مى كنند. همان گونه كه مشهور است، عراق وبه ويژه كوفه از پايگاه ها و مكاتب حديثى شيعه محسوب مى شوند. با علم به اين نكته، اين احتمال مطرح مى شود كه غياث از راويان شيعه حديث اخذ كرده يا در مجالس حديثى شيعه حضور داشته است و بعيد نيست راويانى از شيعه نيز از احاديث يا كتاب ها و مكتوبات وى بهره برده باشند.

2 ـ 2 . اعتقاد به بتريه

قراين و دلايلى براى وجود غياث بن ابراهيم كذاب در سند روايات شيعى ذكر شد، اما اين پرسش نيز مطرح است كه او با وجود آوازه دروغگويى و جعل حديث، چگونه در اسناد شيعى نفوذ كرده است؟ پاسخ در نوع نگرش و عقايد مذهبى غياث است؛ عقايدى كه وى را به هر دو فرقه نزديك مى كند و سبب مى شود در مجالس هر دو گروه حاضر شود و از مشايخ اهل سنت حديث فرا بگيرد و بنويسد؛ هرچند متهم به كذب و جعل حديث مى شود و در مجالس شيعه از احاديث غياث از جعفر بن محمد الصادق عليه السلام و على عليه السلام استقبال شود.

2 ـ 2 ـ 1 . تصريح شيخ طوسى

اشاره شد كه شيخ طوسى وى را از پيروان بُتريه معرفى مى كند. پيروان فرقه بُتريه هم با اعتقادات اهل سنت اشتراكاتى دارند و هم با اعتقادات شيعه، و به سبب همين اشتراكات در مجالس و محافل هر دو گروه حاضر شده اند و در تعامل حديثى بوده اند. اعتقاد به برترى على عليه السلام بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله نزد بُتريه بسيار پررنگ شده تا جايى كه گاه اندكى به غلو گراييده است. اين رويكرد در غالب روايات غياث بن ابراهيم، به جز احاديث مربوط به زنان و نيز خوراكى ها ـ كه به فضايل على عليه السلام اختصاص

1.در تأييد اين نكته نمونه هاى بسيارى يافت مى شود. ابوالبخترى وهب بن وهب قاضى عامى مذهبى كه او نيز متهم به كذب است، در بيشتر نقلياتش كه شيعيان از او روايت مى كنند، چنين عمل كرده است.

2.معجم رجال الحديث، ج۱۴، ص۲۴۷، ش ۹۲۹۸.

صفحه از 92