حديث فضايل و اخلاق فلسفى - صفحه 19

است وگرنه زيان آور. ۱ نمونه اى از اين گونه تحليل را كسنوفون اين گونه به دست مى دهد. ۲
دانشى كه سقراط از آن سخن مى گويد، دانستن تنها نيست. وى در رساله هاى مختلف سعى مى كند نشان دهد كه بود و نبود بسيارى از دانش ها به سعادت ما كمكى نمى كند، بلكه مقصود وى آن دانشى است كه مرز باريك ميان نيك و بد را به ما بنمايد. ۳ سقراط، اما، قيد ديگرى نيز مى افزايد. به كار بردن دانش كافى نيست، بايد اين دانش درست نيز به كار گرفته شود. ۴ همچنين وى در رساله خارميدس اين مسأله را پيش مى كشد كه كدام دانش رهايى بخش است و اين كدام حكمت است كه انسان را خوشبخت مى سازد و نتيجه مى گيرد كه تنها دانشى كه توان اين كار را دارد، دانش نيك و بد و علم به خوبى و بدى است. ۵
نكته اساسى در اين انديشه سقراط آن است كه وى با تحليلى كه از دانش به دست مى دهد، آموزه معروفى را ترويج مى كند كه بعدها مورد نقض و ابرام شديد قرار گرفت و شايد نخستين ناقد جدى اين نظريه ارسطو باشد. سقراط بر آن است كه انسان دانسته و خواسته بد نمى كند؛ چرا كه دانايى خود مانع خطاكارى مى شود. به اين ترتيب، وى منكر ضعف اراده انسانى است و بر اين نظر است كه هركس خطايى اخلاقى مرتكب مى شود، ريشه در نادانى و جهالت او دارد. ۶ در اينجا سقراط به دومين پرسش اصلى خود پاسخ مى دهد، يعنى داشتن آرته به معناى عمل به آنهاست.
ارسطو در برابر اين نگرش بر آن بود كه ميان افراد لگام گسيخته و ناپرهيزگار تفاوتى است. ۷ و براى آكراسيا (akrasia) يا ضعف اراده ۸ حسابى خاص مى گشايد. از نظر او سقراط آنجا كه آرته را به دانايى يا بصيرت ارجاع مى دهد، نيمى از حقيقت را بيان كرده است، شناخت يا بصيرت شرط لازم سعادت است، اما شرط كافى نيست و سعادت نيازمند اراده نيك نيز هست. ۹
با اين همه، سقراط گاه ساز مخالفى مى زند و يكسره تحليل فوق را منكر شده، راه ديگرى مى پويد. در رساله منون سقراط از منون مى خواهد تا آرته را تعريف كند ۱۰ و پس از نقد تعاريف ارائه شده از سوى منون، مدعى مى شود كه آرته تنها به اراده و الهام خدا در آدمى به دست مى آيد. ۱۱
باز سقراط راه ديگرى را در رساله لاخِس دنبال مى كند و در آن نشان مى دهد كه همه آرته ها يا

1.خاطرات سقراطى، ص۱۳۴.

2.همان، ج۱، ص۳۹۹.

3.دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۸۱۹ .

4.همان، ص۸۲۰ .

5.همان، ج۱، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.

6.همان، ج۱، ص۳۱۷.

7.. اخلاق نيكوماخوس، ص۲۷۵.

8.weakness of will.

9.متفكران يونانى، ج۳، ص۱۵۰۵.

10.دوره آثار افلاطون، ج۱، ص۳۷۷.

11.همان، ص۴۱۴.

صفحه از 33