روش و عملكرد عمومى نجاشى در فهرست - صفحه 125

نجاشى به نقل از كلينى «عدة» او از احمد بن محمّد بن عيسى را تبيين مى كند. ۱
نجاشى گاه معانى واژگان را نيز ذكر مى كند. ۲

10. اشاره به مناطق جغرافيايى

نجاشى در جاى جاى فهرست و به مناسبت هاى مختلفى چون؛ خاستگاه مؤلف، محل سكونت و مدفن او از بيشتر شهرها و مناطق و قبايل اسلامى ياد مى كند و بيشتر اوقات موقعيت جغرافيايى مناطق مذكور را بيان مى دارد. نمونه هايى از اين نوع به شرح ذيل است:
«ازدورقان» نام روستايى در اطراف رى است، ۳ بجيله نام منطقه اى در كوفه است، ۴ بوفك روستايى از قراى نيشابور است. ۵ نمونه هاى ديگر عبارت اند از: شماره هاى 1077، 1044، 910، 842 ، 691 ، 339 و ... .

11. كمبودها و مسامحه ها

نجاشى در فهرست، وقتى كه از يكى از اجدادش به نام عبداللّه بن نجاشى ياد مى كند مى نويسد:
لم ير لأبى عبداللّه عليه السلام مصنف ۶ غيره. ۷
بدين ترتيب او فقط يك كتاب به امام صادق عليه السلام نسبت مى دهد. ظاهرا اين گفته نمى تواند درست باشد؛ زيرا، مؤلفات امام صادق عليه السلام بنابر نقل برخى به بيست و چهار اثر مى رسد. ۸
نجاشى شخصى به نام صاحب زنج را از جمله راويان محمّد بن حسن بن عبداللّه جعفرى كه از امام صادق عليه السلام روايت كرده دانسته، اين در حالى است كه امام عليه السلام به سال 148ق، به شهادت رسيده و صاحب زنج ۹ در سال 270ق. به قتل رسيد. لذا امكان روايت او از محمّد بن حسن جعفرى وجود ندارد. ۱۰
نجاشى گاه بعضى مؤلفات مهم اشخاص را ذيل نام آنان ذكر نكرده است، او از فهرست هاى حميد بن زياد و محمّد بن حسن بن وليد ذيل نام هايشان ياد نكرده است، در حالى كه اين دو اثر از مهم ترين منابع وى در امر كتاب شناسى مؤلفان بوده است.

1.رجال النجاشى، ش۱۰۲۶، ص۳۷۸.

2.همان، شماره هاى ۸۳۵ ، ۸۰۳ ، ۲۴۸.

3.همان، ش۴۹۸، ص۱۸۷.

4.همان، ش۳۰۴، ص۴۸۲.

5.همان، ش۸۲۸ ، ص۳۰۳.

6.منظور نجاشى از «مصنف» در اين عبارت روشن نيست؛ اما ظاهرا مراد، مكتوبات امام صادق عليه السلام است اعم از: نسخه، مسائل و رسايل. گفتنى است مصنف مذكور رساله اهوازيه نام دارد كه حضرت آن را براى والى اهواز، عبداللّه بن نجاشى، نگاشتند.

7.رجال النجاشى، ش۲۵۳، ص۱۰۱.

8.«مكتوبات حديثى ائمه»، ص۱۰.

9.على بن محمّد بن احمد بن عيسى معروف به صاحب زنج، به سال ۲۵۵ هجرى در بصره خروج و ادعاى امامت، معجزه و حتى نزول وحى نمود. (ر. ك: معارف و معاريف، ج۶ ، ص۶۲۷).

10.مقدمه بر رجال الجاشى، ج۳، ص۴۳۸.

صفحه از 126