تاريخ‏گذارى روايات بر مبناى تحليل اسناد - صفحه 167

نكته ديگر آن است كه نمى توان شبكه هاى اسناد را روى يكديگر انداخت؛ خصوصا وقتى كه صحابه اى كه در طريق اسناد حديث حضور دارند، متفاوت باشند. به بيان ديگر، پياده سازى نمودارهاى شبكه هاى اسناد روى كاغذهاى ترانسپارنت و روى هم قرار دادن آنها، يكى پس از ديگرى، فقط به اين دليل كه متون اين شبكه هاى اسناد به هم مربوط بوده و شباهت هاى لفظى ميان آنها وجود دارد براى اين كه اين «نتيجه » حاصل شود كه آنها « ... در واقع يك روايت با تفاوت هاى قابل اغماض هستند كه مى توان آنها را از نظر تاريخى قابل انتساب به پيامبر دانست»، از نظر روش شناختى نادرست بوده و هيچ ثمرى دربرندارد. اين مطلب بدين معناست كه به طرق منفرد ميان حلقه هاى مشترك تا پيامبر توجه نشده است. اين همان چيزى است كه حديث پژوهان مسلمان
در گذشته و حال بدان توجه نكرده اند. به بيان ديگر، وجود چندين سند مختلف براى روايت واحد، دليل مسلم و بى چون و چرا براى تاريخى بودن انتساب آن به پيامبر فراهم نمى آورد.
در پايان، آشكار شد آنچه توسط ينبل پيشنهاد شده، گرچه پيشرفت محسوسى در روش شناسى نقد سندى روايات از لحاظ تاريخى به حساب مى آيد، ولى هنوز ابهامات زيادى داشته و برخى مبانى نظرى آن مورد انتقاد و نيازمند تنقيح است؛ كارى كه ديگر حديث پژوهان غربى همچون موتسكى در پى تكميل و اصلاح آن هستند.

كتابنامه

عربى
ـ الإصابة فى تمييز الصحابة، ابن حجر، تحقيق: بيروت، 1992م.
ـ تاريخ الرسل و الملوك، تحقيق: دخويه، ليدن: 1879م.
ـ تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف، تحقيق: عبدالصمد شرف الدين، بيروت، 1403ق /1983م.
ـ سنن ابن ماجه، ابن ماجه، تحقيق: محمّد فؤاد عبدالباقى، بيروت، بى تا.
ـ سنن ابى داود، ابوداود، تحقيق: سعيد محمّد لحام، بيروت، 1410ق /1990م.
ـ سنن الترمذى و هو الجامع الصحيح، ترمذى، تحقيق: عبدالرحمن محمّد عثمان، بيروت، 1403ق /1983م.
ـ السنن الكبرى، نسائى، تحقيق: عبدالغفار سليمان البنداوى و سيد حسن كسروى، بيروت، 1411ق /1991م.
ـ صحيح البخارى، بخارى، استانبول، 1401ق /1981م.
ـ صحيح مسلم، مسلم، بيروت، بى تا.
ـ الطبقات الكبرى، ابن سعد، بيروت، بى تا.
ـ كتاب التاريخ الكبير، بخارى، دياربكر، بى تا.
ـ كتاب الثقات، ابن حبّان، به اشراف: محمّد عبدالمعيدخان، حيدر آياد دكن، 1393ق /1973م.

صفحه از 167