روايات ضرب قرآن به قرآن در ترازوى نقد - صفحه 69

علماى اماميه است، مگر آنجا كه تصريح به خلاف كند.
ثانيا، هر چند درباره قاسم بن سليمان مدح صريح يا توثيق نيامده است، ولى قدح هم وارد نشده و نيز روايت را بايد خبر واحد دانست كه با قراين ديگر قابل پذيرش است.
ثالثا، در سند اين روايت قاسم ابن سليمان ذكر شده و جمله «روايات ضرب قرآن» يا اشتباه چاپى است يا سهو در آن صورت گر فته است و متن روايت با تحليلى كه ارائه خواهد شد، قابل پذيرش است.

روايت ششم:

۰.عن محمد بن الحسن، عن الحسين بن الحسن بن ابان، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد قال الصادق عليه السلام :ما ضرب رجل القرآن بعضه ببعض إلاّ كفر. ۱

بررسى سند: محمد بن حسن بن احمد بن وليد يكى از بزرگان شيعه است كه در كتاب هاى رجالى به اعلا درجه مورد توثيق قرار گرفته است ۲ ، ۳ ، ۴
آية اللّه خويى، حسين بن حسن بن ابان را با ادله اى توثيق كرده اند. ۵
نيز شيخ طوسى، نجاشى و آية اللّه خويى حسين بن سعيد، را به صراحت توثيق كرده اند ۶ ، ۷ ، ۸

روايت هفتم:

۰.قال ابوعبداللّه محمد بن ابراهيم بن جعفر النعمانى فى كتابه تفسير القرآن:حدثنا احمد بن محمد بن سعيد بن عقده، قال: حدثنا احمد بن يوسف بن يعقوب الجعفى، عن اسماعيل بن مهران، عن الحسن بن على بن ابى حمزه، عن ابيه، عن اسماعيل بن جابر قال: سمعت ابا عبداللّه جعفر بن محمد الصادق عليه السلام : انهم ضربوا القرآن بعضه ببعض واحتجوا بالمنسوخ و هم يظنون انه الناسخ واحتجوا بالمتشابه و هم يرون انه المحكم و احتجوا بالخاص و هم يظنون انه العام واحتجو باوّل الاية و تركوا السبب فى تأويلها و لم ينظروا إلى ما يفتح به الكلام و إلى ما يختمه و لم يعرفوا موارده و مصادره إذ لم يأخذوا عن إهله فضلّوا و اضلّوا؛ ۹

۰.همانا آنان پاره اى از آيات را به پاره اى ديگر آشوب (به هم برآوردن كار براى فتنه) كردند و به منسوخ آن استناد كردند، در حالى كه گمان مى كردند ناسخ است و به متشابه آن احتجاج كردند و گمان داشتند كه محكم است و به خاص احتجاج كردند، در حالى كه پنداشتند عام

1.معانى الاخبار، ص۱۹۰، ح۱؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۹؛ وسائل الشيعة، ج۱۸، ص۱۳۵.

2.رجال النجاشى، ص۳۸۳.

3.الفهرست، ص۷۰۸.

4.رجال الطوسى، ۲۳.

5.معجم رجال الحديث، ج۵، ص۲۱۲.

6.الفهرست، ۲۳۱.

7.رجال الطوسى، ۱۷.

8.معجم رجال الحديث، ج۵، ص۲۴۵.

9.بحارالانوار، ج۹۰، ص۳.

صفحه از 77