انطباق برخى نمونه‏هاى تفسيرى در نهج‏البلاغه با روشهاى تفسيرى - صفحه 80

يعلمّنى فهمَها و حفظها و ... ؛ 1 هيچ آيه اى از قرآن بر رسول خدا نازل نشد، مگر اين كه ايشان آن را بر من قرائت مى فرمود و املا مى كرد و من آن را به خط خود مى نگاشتم و [آن گاه ]ايشان تأويل و تفسير آن آيه را، ناسخ و منسوخش را و محكم و متشابهش را به من آموزش مى داد و فهم و حفظ... آن را براى من از خداوند درخواست مى كرد.
بدون ترديد، آنچه در سخنان پيامبر اكرم و اميرالمومنين عليهماالسلام گزارش مى شود، حقيقتى است كه نمى تواند فارغ از مصاديق خارجى باشد؛ چرا كه تنها اين مصاديق هستند كه بياناتى از اين دست را قابل لمس نموده و فهم آنها را بر خواننده آسان مى كنند. از اين رو، كتاب شريف نهج البلاغه از يكسو سمبلى سرآمد از شخصيت تفسيرى على عليه السلام به نمايش مى گذارد و از سويى ديگر به عنوان نمادى برجسته از پيوند ناگسستنى ميان ثقل اكبر و ثقل اصغر قابل ملاحظه است.
از اين رو، در نوشتار حاضر با محور قرار گرفتن مهم ترين روش هاى تفسيرى به بررسى برخى نمونه هاى تفسيرى موجود در نهج البلاغه پرداختيم تا هم تطبيق روشن ترى ميان روش با نمونه تفسيرى انجام گيرد وهم به تفسير آيات در كلام حضرت نزديكى بيشترى حاصل شود؛ اگرچه شايد سخت ترين بخش كار همان فهم درست كلام حضرت بوده باشد، ولى به همان مقدارى كه سرمايه علمى مان اجازه مى داد، تلاش كرديم تا به فهم و دريافت معناى درست از سخنان ايشان نزديك شويم و در حقيقت نوشتار كنونى را بر پايه اين شناخت ها و دريافت ها بسامان كنيم.

آشنايى با روش تفسيرى

روش تفسيرى امرى فراگير است كه مفسر آن را درهمه آيات قرآن به كارمى گيرد و اختلاف در آن باعث اختلاف در كل تفسير مى شود و آن چيزى جز منابع و مستندات تفسير نيست ... . روش تفسيرى (منهج) مربوط به پذيرش نوع ونحوه استناد به منابع است. ۲
با توجه به تعريفى كه ازروش تفسيرى بيان شد، لازم است به اين نكته نيز اشاره شود كه در ميان مفسران نسبت به منابع تفسيرى اختلاف نظر وجود دارد و ما براى رهايى از اين اختلاف، آن دسته از منابع را كه قدر مشترك ميان نظريات مختلف است، برمى گزينيم تا با قرار دادن آن در تعريفى كه از روش انتخاب كرديم، مراد از روش تفسيرى را در اين مقاله به طور دقيق روشن كرده باشيم. اين منابع عبارت اند از:
1. قرآن،
2. روايات معصومان عليهم السلام ،
3. زبان شناسى و مفهوم واژگان،

1.كمال الدين وتمام النعمة، ص۲۸۴ ـ ۲۸۵.

2.مبانى وروش هاى تفسيرى، ص۴۶ و ۵۵.

صفحه از 95