اجتهاد در فهم نصوص - صفحه 8

صاحب جواهر، «نفس» را در حديثى ۱ به «عرض» نيز تعميم داده و آن را مثل گرفته است ۲ و نيز واژه «مسلم» را در حديث، مثال دانسته است. ۳
وى تحجّر و جمود را آفت فقه دانسته و در بحث «نماز در مكان مغصوب»، در برابر آنان كه فتوا داده اند بايد به صورتى كه ابتدا وارد شده نماز بخواند، گفته است:
«أعاذ اللّه الفقه من أمثال هذه الخرافات». ۴
همچنين آية اللّه خويى واژه «عيدين» را در حديث منع از خروج زن از منزل، مثل دانسته و به «جمعه» و «جماعات» نيز تعميم داده است. ۵
بسيارى از فقيهان، روايات مربوط به سلس البول ۶ را كه چگونگى جلوگيرى از سرايت نجاست را آموخته، به نمونه هايى مشابه (كه در حديث نيامده) تعميم داده اند. ۷
به هر تقدير، اين قاعده، باب واسع دارد و تعمّق و تدبّر بيشتر در آن، به گره گشايى هاى بسيار مى انجامد.

در پايان، ياد آور مى شود كه اين قاعده، ميان دو لغزشگاه قرار گرفته است؛ صراط مستقيمى است كه «ادقّ من الشّعر وأحدّ من الحديد»! فرزانگان، آن را چون برق مى پيمايند و افراد تازه كار، به خويش آسيب مى رسانند و گاه به سرنوشت سقوط، گرفتار مى شوند.
به گمان ما، رعايت برخى معيارها مى تواند از لغزش در اين راه بكاهد:
الف . توجّه به تعليل هاى موجود در احاديث، قرينه مناسبى براى به كار گرفتن اين قاعده است. به عنوان مثال، در روايات اجراى قصاص با شمشير، اين تعليل هاى آموزنده آمده

1.وسائل الشيعة، ج۲، ص۹۶۴ (ب۲، ح۲).

2.جواهر الكلام، ج۵، ص۱۰۳

3.همان، ج۳۸، ص۳۳۵

4.همان، ج۸، ص۳۰۰

5.مبانى العروة: كتاب النكاح، ج۲، ص۱۱۵

6.وسائل الشيعة، ج۱، ص۱۸۹ (ب۷، ح۹) و ص۲۱۰ (ب۱۹، ح۱).

7.التّنقيح، ج۵، ص۲۸۹؛ تحرير الوسيلة، ج۱، ص۳۱

صفحه از 8