نسخه اي نفيس در شرح دعاي عرفه - صفحه 132

اقامه دليل، دستخوش تزلزل و ترديد مى گردد؛ اما اگر رشحه اى از علم لدنّى بر قلب سالك ببارد، به مرحله «جمع الوجود»، تعالى مى يابد و ديواره هاى مرزِ پايانىِ اتصالِ به حقايق ـ كه اين مرز، ميان سالك و معبود و مطلوب او جدايى مى افكند ـ فرو مى ريزد؛ بدان گونه كه از رهگذر شهود، فناى در حق را به معاينه مى بيند، و آمادگى براى رسيدن به مرحله «جمع العين» براى او فراهم مى آيد، كه هرگونه اشاره و ارائه اى اعم از اشاره محسوس و اشاره معقول از ميان برمى خيزد؛ زيرا در چنين مرحله اى، حكم و داورى اشاره باطل مى شود و ارزش خود را از دست مى نهد... «وليس وراء عبادان مزار». چنين حالى را بايد همان مقصد و مقصود والا، و فناى در آن را مطلوبِ برين برشمرد كه حضرت سيّد الشهدا (عليه السلام) با تعبير «فاجمعى عليك» آن را از حضرت بارى تعالى درخواست كرد.
و اينكه آن حضرت چنين حالى را با بيانِ «بالخدمة التى توصل اليك» براى خود تقاضا كرد ـ با اينكه «خدمت» از حالات اكتسابى است؛ لكن حالِ «جمع» حالى است وَهْبى و خدادادى ـ براى آن است كه حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) مى خواست انكسار و تواضع خويش را به خدا عرضه و از خدا توفيق چنين خدمتى را ـ كه او را تا مقام وصول پيش مى برد ـ استدعا نمايد؛ به اين معنى كه خودِ اين خدمت و كوشش را به عنوان توفيقى از سوى خدا معرفى نمايد و اعلام كند كه محرك او در اين سعى و خدمت، همان عنايت الهى است؛ زيرا خود براى خويشتن و در جهت دلخواه، آهنگ سعى و خدمت ننمود؛ چون چنين كوشش و تحركى را صرفاً براى وصول و رسيدن به وى از او مطالبه مى كرد.

ج ـ وصول:

«وصول»، همان حالى است كه مجراى عبور و گذر در جهت فراهم آمدن حال «جمع» و بلكه رأس و سرآغاز سلوك مى باشد كه در نهايت، به تحققِ حالِ «جمع» مى پيوندد. بنابراين نبايد «وصول» را ـ به خاطر آنكه در مضمون دعا، متأخر مى باشد ـ در مرتبتى پيشتر از حالِ «جمع» تلقى كرد؛ زيرا وصول، مقدمه به هم رسيدن حال جمع و توحيد است.
در بيان فرق ميان «جمع» و «وصول» بايد گفت: قبلاً يادآور شديم كه با «جمع الوجود» ـ يعنى همان مرحله ميانينِ مراحلِ «جمع» ـ مقاطع و موانعِ پايانى اتصال از ميان برمى خيزد و اتصال به هم مى رسد. و درباره مراحل وصول نيز مى توان گفت: وصول، داراى لوازمى است

صفحه از 150