نسخه اي نفيس در شرح دعاي عرفه - صفحه 134

۰.امام حسين (عليه السلام) به دنبال درخواستِ حالِ «جمع» از پى حالِ وصول، به خداى متعال عرض مى كند:«كَيْفَ يُسْتدًلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ»

۰.چگونه مى توان به چيزى، [يعنى اثرى] كه در وجود خود به تو نيازمند است بر وجود تو استدلال كرد؟!

درباره اين سخنِ سيدالشهدا (عليه السلام) دو توجيه را مى توان اظهار كرد:
توجيه اول ـ وجود حضرت بارى (تعالى) پديدارترين وجود در عالم هستى است. و عبارتى كه آن حضرت به دنبال آن مى آورد، يعنى «اَيَكُون لِغَيْرِكَ مِنَ الظّهورِ ما لَيْسَ لَكَ...» همين توجيه را تأييد مى كند؛ چنانكه آن را بيان خواهيم كرد.
توجيه دوم ـ كُنْه و حقيقت حضرت احديّت، مخفى ترين چيزهاست؛ زيرا هر مقدمات علمى كه فرد در طريق وصول به حق از آن بهره مى گيرد، صرفاً به مدد هدايت الهى است و اين مقدمات به يارى نيرويى به نام عقل، كه حق (تعالى) آن را در انسان به وديعت نهاده است. براى وصول به نتيجه مرتب مى گردد و عقل، خود مخلوقى از آفريده هاى بارى (تعالى) است و در وجود خود به خدا نيازمند مى باشد، و عقلى كه از دستاوردهاى الهى است، او را نمى رسد كه مستقلاً در اثبات ذات حق و يا ادعاى احاطه به كُنْه و حقيقت صفات او اِعْمال قدرت كند.
ميان عقل و خيال و وهم ـ حتى با كمك دقيقترين استدلال ـ از يك سو، و سرادق ذات حضرت ذوالجلال از سوى ديگر، ديوارى از خفا و ابهام كشيده شده است كه فتح بابِ آن از محالات به شمار مى آيد؛ اما على رغم چنين بُعْد و دورى و خفا و ابهام، وجود او در نظر اهل عرفان از هر موجودى آشكارتر مى باشد و از نظر اهل يقين و ايمان، از آفتاب در بهترين و روشن ترين لحظات روز پديدارتر است.

۰.دليل و قرينه توجيه اخير، عبارت از اين سخن حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) است كه عرض مى كند:«اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرُ لَكَ؟»

۰.آيا غير تو (يعنى آثار تو) داراى آنچنان ظهورى است كه تو را نباشد تا بخواهد ظهور تو را وانمود سازد؟

بر اين جمله تابناك، بارقه اى از نور نبوت تابيده، و شبنمى از پرتو افشانى هاى مشكات

صفحه از 150