احياي «رساله اي در معناي حديث ما تردّدت» - صفحه 90

آمده اى يا به قبض روح ما؟ او عرض كرد كه به قبض روح آمده ام. به او فرمود كه از كدام عضو قبض مى كنى؟ عرض كرد كه از دهان شما. آن حضرت فرمود كه قبض مى كنى از دهانى كه با خداوند بلاواسطه سخن گفته است و مناجات كرده؟ عرض كرد كه از گوش شما. فرمود كه از گوشى كه نداى الهى شنيده است؟ عرض كرد از چشم شما. فرمود از چشمى كه آيات تورات خوانده و آيات الهى را ديده است؟ عرض كرد كه از دست شما. فرمود از دستى كه الواح تورات را از آسمان گرفته است و به عبوديت الهى بلند شده است؟ عرض كرد از پاى شما. فرمود از پايى كه به طور سينا بالارفته؟ عرض كرد از شكم شما. فرمود از شكمى كه از بس رياضت كشيده و علف صحرا خورده، سبزى علف از ظاهر جسد او هويدا گشته؟ عزرائيل متحيّرشد و رفت. پس مراجعت نمود و عرض كرد كه حضرت حقّ، سلامت مى رساند كه تا خود اذن ندهى، جناب تو را قبض روح نكنم. آن حضرت چون اين كلام را شنيد، فرمود كه اگر قبض روح من موقوف به اذن من است، از نزد من برو و ديگر هرگز به نزد من ميا. پس عزرائيل رفت. پس چون زمان قبض روح آن جناب رسيد، تنها روانه صحرا شد. پس ديد كه تنها شخصى در ميانه صحرا قبرى حفر مى نمايد. از او سؤال فرمود كه از براى كيست؟ او عرض كرد كه از براى وليّى از اولياى الهى. آن حضرت فرمود كه چون قبر ولى خداوند است، خوب است كه تو را اعانت در حفر آن كنم. پس چون قبر را با هم تمام كردند، آن شخص خواست كه برود در قبر بخوابد. آن حضرت از سبب آن سؤال كرد. جواب فرمود كه از براى استعلام موافقت يا مخالفت با صاحب آن است. آن حضرت فرمود كه صاحب آن به چه اندام است؟ او عرض كرد كه به اندام شماست. آن حضرت فرمود كه پس من اولايم از براى خوابيدن در آن. پس چون در آن خوابيد، حجب از چشمش برداشته شد و مقامات قدس موسوى را مشاهده نمود. سؤال كرد كه اينها چه مقام اند؟ او گفت كه اينها مقامات قدس حضرت موسى است كه اگر اذن قبض روح دهد، به آنها فائض گردد. پس آن حضرت فرمود كه اى كاش برادرم عزرائيل حاضربود تا قبض روح مرا مى كرد! آن شخص عرض كرد كه: منم عزرائيل! آن حضرت فرمود كه تعجيل كن در قبض؛ كه چون او

صفحه از 80