اثبات صدور حديث - صفحه 9

ولى شناسايى صدور حديث از راه شناخت متن و مضمون آن، چندان متداول و مورد تأكيد نبوده است و در اين حوزه، همچنان تأكيد عمده بر علم رجال و راوى شناسى است. چنانكه خواهيم ديد، انديشمندان اسلامى به اين اصل اصيل بى توجّه نبوده اند؛ امّا اين شيوه، به عنوان يك معيار در نقد حديث، ميان فرزانگانْ برجستگى نداشته است.
شناخت متن و مضمون را نخست، مورّخان و پژوهشگران تاريخ علم، براى بررسى اسناد تاريخى، به كار گرفتند و از اين رهگذر،بهره هاى فراوانْ نصيب مطالعات تاريخى كردند. ولى اين اصل اصيل، در دنياى نقد حديث، هنوز جايگاه ومنزلت شايسته خود را باز نيافته است. مقاله حاضر، گامى است در رهنمونى بِدان جايگاه.
اين بررسى فشرده، جايگاه اثبات صدور از طريق مضمون شناسى را در سه محور اساسى به بحث مى كشد: معيارهاى اثبات صدور از طرق متن و مضمون، نقد حديث و بررسى حوادث تاريخى، و بيان نگرش قرآن و نظرگاههاى دانشمندان شيعه و اهل سنّت.

1ـ معيارهاى اثبات صدور از طريق متن و مضمون:

نخست لازم است بررسى شود كه: غرض از اثبات صدور از طريق مضمون چيست؟ و اصولاً چه معيارهايى دارد؟ و تفاوت آن با سند شناسى رجالى و مضمون شناسى يا متن شناسى محض چيست؟
در پاسخ مى گوييم: سند شناسى رجالى صرفاًَ سلسله راويان حديث را با موازين سندى(چون تقسيم حديث به صحيح، حسن، موثق و ضعيف) تعديل يا تضعيف مى كند. متن شناس يا مضمون شناسِ محض، در صددِ دستيابى به مراد گوينده و تبيين آن است و كارى با صدور حديث ندارد؛ امّا محقّق صدور حديث از طريق مضمون،مى خواهد از راه قرائن متن و مضمون، ضرورت يا عدم ضرورت صدور آن حديث را به دست آورد و بر اساس آن درباره حديثْ داورى كند. البتّه اين روش، معيارهايى دارد كه بايد در دو قلمرو بررسى شود: در قلمرو حديث و در قلمرو حديث شناس.

صفحه از 27