آشکار میسازد.۱ بر این اساس، عقیده بداء از قرون اولیه نزد علما، متکلمان
و حتی فلاسفه اسلامی جایگاه ویژهای داشته و ذهن بسیاری از متفکران اسلامی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که در مفهوم آن، آرا و اقوال متعدد و بلکه متفاوتی وجود داشته و دارد. اقوال موجود در باره مساله بداء را در یک دستهبندی کلی میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
1) منکران بداء
اکثر قریب به اتفاق منکران بداء را اهل سنت تشکیل میدهند و در بین علمای شیعه خواجه نصیرالدین طوسی بداء را انکار نموده است.۲
2) قایلان به بداء
گروهی بداء را «ظهور برای انسانها» معنا میکنند، نه تغییر در رأی و قایلاند این لفظ به صورت مجاز برای خداوند به کار رفته است. شیخ مفید بر این باور است که بداء دلیل عقلی ندارد و فقط دلیل ما نقل است و منظور از بداء ظهور چیزی است که دیگران انتظار آن را نداشتهاند.۳ شیخ طوسی و برخی دیگر از علمای شیعه نیز بداء را این گونه معنا کردهاند.۴
عدهای بداء را «ظهور برای ملائکه و یا نفوس فلکیه» میدانند. این معنا از بداء بر اساس برخی آموزههای فلسفی تبیین شده است.۵ دسته دیگری بداء را «اظهار توسط خداوند» معنا کردهاند.۶
و گروهی دیگر بداء را «پیدایش رأی جدید »معنا کردهاند. در این گروه بداء به چندین صورت مختلف تعریف شده است:
1.. التوحید، ص۳۳۲، ح۱ و ح۲.
2.. تلخیص المحصل، ص۴۲۱.
3.. تصحیح اعتقادات الامامیه، ج۵، ص۶۵ و ۶۶؛ و نیز ر. ک : اوائل المقالات، ج۴، ص۸۰.
4.. العده فی اصول الفقه، ج۲، ص۴۹۵ و۴۹۶؛ کتاب الغیبه، ص۲۶۴؛ نیز ر.ک : الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۹؛ کتاب الوافی، ج۱، ص۵۰۸؛ الکافی، شرح الطباطبائی، ج۱، ص۱۴۶؛ اربع رسائل، ص۷۲ و ۷۳.
5.. شرح اصول الکافی، ملاصدرا، ص۳۸۰ و ۳۸۱؛ علم الیقین فی اصول الدین، ج۱، ص۱۷۷و۱۷۸؛ الحاشیه علی اصول کافی، ص۴۷۵؛ نبراس الضیاء، ص۵۵ - ۵۷؛ شرح ا لکافی مع تعالیق المیرزا ابوالحسن الشعرانی، ج۴، ص۲۳۷.
6.. کفایه الاصول، ص۲۸۰؛ البیان فی تفسیر القران، ص۴۰۹ – ۴۱۶؛ الشیعه بین الحقائق و الاوهام، ص۴۶۰ و ۴۶۱؛ الرساله البدائیه، ص۴؛ فرق الشیعه، ص۶۴؛ ؛ عقائدالِامامیه، ص۲۵؛ دائره المعارف الشیعیه العامه، ج۶، ص۹۹؛ دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، ج۷، ص۴۸۱؛ پژوهشی در معارف امامیه، ج۱، ص۲۹۵.