101
نقض

اما و چه ماننده ۱ است اين غلبه و حادثه كه در عهدِ مقتدر از ابوطاهر و بوسعيد جَنّابى‏۲حكايت كرده است اين ناقل، بدان حادثه كه چون حسينِ على را به طفِ‏ّ كربلا شهيد كردند؟ اميرالمؤمنين يزيد پسرِ خال المؤمنين معاويه، مسلم بن عقبة المرّيّ الخارجيّ بفرستاد با حُصَيْن بن نُمَيْرِ السَّكوني كه عبداللَّه بن زبير از خوفِ بنى اميّه و يزيد به مكّه گريخته بود و آنجا منزوى‏۳ شده و اهلِ حجاز بعد از قتلِ حسين روى به عبداللَّه زبير داشتند، يزيد آن جماعت را با نود هزار مردِ خارجىِ شامى به قتالِ عبداللَّه زبير فرستاد. بيامدند و به مدينه رسول سه شبانروز۴ نهب و غارت كردند و با زنان فساد كردند، بعد از آن كه شش هزار مرد و كودك را از أبناء المهاجرين الأوّلين‏۵ و الأنصار المتقدّمين بكشتند و عَمْرو پسرِ عثمانِ عَفّان را بكشتند در آن حادثه،۶ و ازآنجا روى به مكّه نهادند به طلبِ عبداللَّه زبير تا با او همان معامله كنند ۷كه با پسرِ فاطمه زهرا كردند به دشتِ كربلا. مسلم بن عقبة المرّي - عليه اللّعنة - در راهِ مكّه به دوزخ رفت و حُصَيْنِ نُمَيْرِ السَّكوني را به امير۸ لشكر كردند و آن ملعون به مكّه آمد و در برابرِ كعبه منجنيق نهاد و قتل و نهب و غارت مى‏كرد. امّا خواجه قصه بُلحسنِ فرات و جَنّابيّان در كتاب ياد كند و چنين حادثه‏ها فراموش كند كه نبايد۹ كه گردى‏۱۰ بر چهره آلِ هند و بوسفيان نشيند. آنگه در آن ميانه كه آن قوم شوم، مكّه بر عبداللَّه زبير حصار كردند و كعبه را سنگسار كردند، خبر آمد به هلاكِ يزيد كه در دمشق خمر خورده بود بطركيد۱۱و به دوزخ رفت. آن قوم بازگشتند و چون خليفه مسلمانان اين

1.ح - د: «و چه ماننده» (بدون «أما»).

2.ترجمه ابوطاهر جنابى و ابوسعيد جنابى در آينده به تفصيل ياد خواهد شد.

3.ح - د: «و در آنجا متوارى».

4.ب - م: «شبانه‏روز».

5.ع - ث: «الاول».

6.طبرى و ابن الاثير در واقعه حره گفته‏اند: «خلّى سبيله».

7.صفحه «۹۳» چاپ قديم‏

8.ح - د - ب - م: «را امير».

9.يعنى مبادا.

10.ث: «گردكى» يعنى اندك گردى.

11.ح: «بتركيد»، ث: «بطن كند»، م - ب: «بشكم كنده». در آنندراج از كشف اللغات نقل كرده كه «طركيدن به فتح طاى مؤلف نيز به معنى از هم شكافتن و پاره شدن است».


نقض
100

و روى از بغداد به حجاز آوردى و آن ملحدانِ متغلّب را دفع كردى و حاجيان و مسلمانان را خلاص دادى و از آنجا روى به شام و مصر نهادى و حجرالأسود و ناودان باز ستدى و متغلّب را دفع كردى و الحاد برداشتى، و مقرّر بكردى كه وجوبِ معرفت را حوالت به عقل و نظر است؛ تا خلافت بر قاعده بودى، و اجماع را فايده حاصل بودى، و بدعت و ضلالت پست بودى. پس چون خليفه مقتدر در بغداد در حرم بر بسترِ رومى و مقراضى خفته باشد، و برّه و حلوا مى‏خورد، و كنيزكانِ ماهروى ملازمت او مى‏كنند ۱ و خطبه و سكّه در بسيطِ زمين و بلادِ عالم به نامِ او باشد، و على نقى و حسن زكى - عليهما السلام - ممنوع و محروم باشند و آنگه در آن وقت ۲ متغلّبان و ملحدانِ‏مصر بيايند - عليهم لعائن اللَّه - و مانند اين كنند كه ۳كرده‏اند. خواجه غفلتِ خلفاىِ خود فراموش كند و بعد از سال‏هاىِ دراز تصنيف كند و گناه و نِكايت ۴ آن را بر رافضيانِ قم و قاشان ۵ نهد، و دشنام به رافضيان اُرَم ۶ و سارى دهد كه چرا زَهره دارند گفتن كه امام و خليفه نصّ بايد از قِبَلِ خدا، و معصوم بايد از همه زلّت و خطا، و شجاع‏تر و عالم‏تر بايد كه هر يكى از ما. چون درين فصل به انصاف تأمّل رود، هيچ شبهتى بنماند از آنچه آورده است. و الحمدُ للَّهِ ربِّ العالمينَ.

1.ع - ث: «و كنيزكان ماهروى ملازمت مى‏كند». ح - د: «و كنيزكان ماهروى را ملازمت مى‏كند».

2.ح - د: «در آن وقت» بدونِ «و آنگه». ليكن عبارت متن مطابق تعبير مصنف رحمه اللَّه عليه است در جمع مترادفات و عطف آنها با حرف عطف؛ چنانكه در مواردى از حواشى و تعليقات بيان كرده‏ايم.

3.صفحه «۹۲» چاپ قديم‏

4.ع - ث: «و نهايت». ح - د - م - ب اصلاً ندارند. و نكايت به كسر نون و فتح ياى مثناة، به معنى كشتن دشمن و زخم زدن به او و بدانديشى در حقّ او و گزند و آزار رسانيدن به اوست و از اشعار مستشهدٌبها است در كتب ادب عربى، اين بيت: ضعيف النكاية أعداءه‏ يخال الفرار يراخى الأجل و در اينجا به معنى وزر و وبال اُخروى و عار و شنار و بدنامى دنيوى است.

5.ث - م - ب - ح - د: «كاشان».

6.ياقوت در معجم البلدان گفته: «ارم به ضمّ همزه و فتح راء، يا به سكون راء، شهرى است در نزديكى سارى از نواحى طبرستان كه همه اهل آن شيعه هستند...».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430481
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به