و بادِ كسى فرو نشيند كه صد و پنجاه سال باشد تا مذهبش نهاده باشند ۱و به هر سى سال خطّها از علمايِشان بستانند بر رجوع و انكار، چنانكه أظهر من الشّمس است. مذهبِ شيعه تا مصطفى - - صلى اللَّه عليه و آله - - از دنيا برفت و به جوارِ حق تعالى شد، همان است كه بود و هم بر آن نسق است كه گفتند از عدل و توحيد و نبوّت و امامت، و اين نه بادى باشد كه بنشيند. و الحمدُ للَّه على ترادفِ إحسانِه و زَوائد ۲امتنانِهِ.
[ 37 ]
[ پاسخ به ژاژخايى مؤلف فضائح و اثبات استقلال مذهب شيعه در اصول و فروع ]
آنگه گفته است:
فصلى ديگر: بدان كه هيچ فرقتى ۳ از فِرَقِ اسلام ضعيفراىتر۴ و عاجزتر و احمقتر از اين فرقتِ گمراه حشوى رافضى نباشد. هرگز به نفسِ خود مستقلّ نباشند، و تير از جعبه خود نيندازند؛ زيرا كه مذهبِشان در اصول عقيدتشان ۵ فرا پيشِ كس۶ نشايد بردن، و فروعى خود نباشد ايشان را كه۷ بر آن مناظره كنند.
امّا جوابِ اين كلمات ۸ اوّلاً آن است كه چون به قولِ خويشتن۹ اين مجبّر اين طايفه را از فِرَقِ اسلام مىخواند، آنگه به خون و مالِ ايشان ۱۰در مواضعِ اين كتاب اشاره مىكند، مخالفتِ قول مصطفى و شريعت باشد كه چون اسمِ اُمّتى
1.صفحه «۱۰۲» چاپ قديم
2.ع: «زوايد». ث - ب - م: «زوابد». ح - د: «تزايد».
3.ع - ث - ح - د - ب: «هيچ فرقى»، م: «هيچ فرقه».
4.ح - د: «ضعيفتر».
5.ح - د: «و اصول عقايدشان».
6.ح - د: «كسى».
7.ع - ح - د: «نباشدشان». ث: «نباشد ايشان».
8.م - ث - ب: «دغل».
9.ع شايد: «خويش» باشد. ح - د نيز «خويشتن» را ندارند.
10.ح - د: «آنگاه به جواز قتال ايشان».