113
نقض

ذكر كتب و اسماى مصنّفان و علما به‏شرح بيان كرده شد. چون بر آن واقف شوند، جهل و بى‏مايگى و بهتانِ اين قائل ۱ بدانند. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

[ 38 ]

[ حضور شيعه در مجالس مذهبى و واكنش آنان به مناقب على(ع) ]

[ حق‏طلبى و دقت نظر شيعيان در آموزش و فراگيرى دين ]

[ گرايش شيعيان به مجالس مذهبى متعلق به اهل بيت و مخالفت با دشمنان اهل بيت(ع) ]

[ نقد سخن صاحب فضائح در انتساب مذهب شيعه به ابن مقفع ]

[ پاسخ به انتساب سخنى درباره فضيلت شيخين به على (ع) و اثبات عدم صحت اين انتساب ]

[ احتياج صحابه به علم على(ع) ]

آنگه ۲ گفته است:
اگر دانشمندى حنفى يا شفعوى ۳ در شهر آيد و مجلس دارد،۴ اگر فضيلت و منقبتِ على بوطالب - رضي اللَّه عنه - بسيار گويد، مَعَ ما۵ كه اصولِ مذهبِ خويش را شرح مى‏دهد و تفضيلِ خلفاىِ راشدين مى‏گويد، خود را در غلط افكنند و همه بدان مجلس مى‏شتابند و مست و نيم مست فريضه‏ها۶رها كرده در مجلسِ آن مخالف نعره مى‏زنند و شادى مى‏نمايند كه او نامِ على برده است. و چون جمع شوند با يكديگر مى‏گويند كه ديدى در حقِ‏ّ اميرالمؤمنين على ۷چه گفت...! شنيدى كه عصمتِ انبيا چگونه گفت...! ايشان را گويند: آن شنيدى و اين نشنيدى‏۸ كه در حقِ‏ّ بوبكر و عمر و عثمان چگونه گفت؟ ايشان را چه ثنايى گفت و بوحنيفه و شافعى را چه منقبت گفت. هيچ مى‏شنوى‏۹ كه مى‏گويد: بوبكر منافقى بود، يا عمر ضالّى‏۱۰ بود، يا بوحنيفه اجتهاد كه كرد نمى‏بايست كردن كه شرحِ شريعت قائم دهد؟ يا هيچ كس مى‏گويد كه على نصّ بود از قِبَلِ خداى، و صحابه به بيعتِ بوبكر كافر و ضالّ شدند؟ اگر اين مى‏گويد كه موافقِ عقيده تو است،۱۱پس تو شايد كه نَشاط كنى و گردن بيفرازى. چون او اين هيچ نمى‏گويد، تو را از مجلس و سخن او

1.نسخ: «تأويل» و بر روى قياس و نظر تصحيح شد.

2.نسخ: «و آنچه» و قطعاً اشتباه است؛ زيرا در سابق اين را نگفته است.

3.ع - ث - ب: «و اگر دانشمندى يا شفعويى».

4.ح - د: «و مجلسى گويد».

5.در نسخ: «مَعَما»، يعنى با آن كه.

6.ح - د: «فريضه را».

7.صفحه «۱۰۴» چاپ قديم‏

8.ح: «اين شنيديد و آن نشنيديد». پس متن مطابق تعبير مصطلح در آن زمان است؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ بيان شده است.

9.ع: «هيچ مى‏بشنوى» و از قبيل اطلاق مفرد و اراده جمع است.

10.ث - م - ب: «سفاكى». ح - د: «ضالّ» (بدون ياء وحدت).

11.ح - د: «تست».


نقض
112

برايشان افتاد، ۱ ايمن باشند، و به خونِ امّت فتوى كردن و به خلافِ فرمانِ خدا و مصطفى اشارت كردن، كفر و ضلالت باشد؛ ۲ تا به قولِ خودش كفرِ خود اظهار و اثبات كرده باشد.
و آنچه گفته است: «شيعه مستقلّ نباشند و تير از جعبه خود نيفكنند» ۳ از خود حساب كرده است كه هرگز مستقلّ نبوده است آن كس كه تقيّه بكند و گويد: «در اصولْ مذهب بُلحسنِ اشعر دارم و در فروع مذهبِ امام شافعى» و از عهدِ شافعى تا به عهدِ بُلحسن سال‏ها بوده است. ندانم تا اين جماعت در اصول، ۴مذهبِ كه داشته باشند ۵ و يا خود در اصول مذهبِ ايشان موقوف بوده باشد و بر فروع كار كرده باشند تا بُلحسنِ اشعر پديد آيد.۶ و اگر خود آن‏۷ اصول، مذهبِ امام شافعى است، حوالت كردن به بُلحسن اشعر۸ خطا و انكار و تلبيسِ حق باشد. و اكنون مى‏گويد: تقيّه نمى‏كنم! خود را سنّى حنيفى‏۹ مى‏خواند. پس هرگز مستقلّ نبوده است به نفسِ خود، و تير از جعبه خود نيفكنده‏۱۰ است، و مذهبى دارد كه از آن ضعيف‏تر ممكن نباشد تا بدان كيله كه بر [ غير۱۱ ]پيموده است‏۱۲ با خود پيمايد، و صورتِ خود را در آيينه مذهب ببيند و بداند كه «كما تَدين تُدانُ، و كما تَكيلُ تُكال»۱۳.۱۴
و آنچه گفته است كه: «ايشان را فروعى نباشد كه بر آن مناظره كنند» در فصولِ مقدّم

1.ع: «امتى بر افتاد». ح - د: «امتى افتاد».

2.ب - د - ح: «ضلالت است».

3.ح - د: «نيندازند».

4.صفحه «۱۰۳» چاپ قديم‏

5.م - ب: «داشته‏اند». ح - د: «دارند».

6.ع - م - ث: «آمد». ب - ح - د ندارند.

7.ع - ث - م - ب: «از».

8.ح - د: «حواله به أبوالحسن اشعرى كردن».

9.م - ب - ح - د: «حنفى».

10.م - ب - ح - د: «نينداخته».

11.از وجود كلمه «غير» يا «ديگرى» يا مثل آنها در اين مورد گزيرى نيست.

12.د: «تا بدان تخييله كه بنموده است برخود بنمايد» و ساير نسخ نيز بى‏تشويش نيست.

13.هر يك از اين دو فقره مثلى بسيار معروف است كه هيچ‏گونه حاجت به شرح و بيان ندارد.

14.حياة الحيوان الكبرى، ج ۱، ص ۹۸؛ كنز العمّال، ج ۱۵، ص ۷۷۲، ح ۴۳۰۳۱ به نقل از كتاب الفردوس؛ الجامع الصغير، ج ۲، ص ۵۳۸، ح ۸۱۹۸ در اين كتب چنين آمده است: «كما تدين تدان، وبالكيل الذي تكتال»، و در الكافي، ج ۲، ص ۱۳۴، ح ۱۸؛ و التوحيد، شيخ صدوق، ص ۲۳۷، ح ۲؛ و كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۲۱، ح ۴۹۸۱ و كتب ديگر تنها عبارت «كما تدين تدان» مذكور است.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430014
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به