شود كه اين حديث دروغ و بهتان است و على بهتر است و عالم و معصوم، و همه صحابه محتاجِ علمِ او. ۱ و الحمدُ للَّه ربِّ العالمينَ.
[ 39 ]
[ زيركى عبدالجليل در ايجاد دشمنى ميان مؤلف فضائح و حاكمان ترك آن زمان ]
[ رابطه سلجوقيان و شيعيان در موضوع مناقبخوانى براى اهل بيت(ع) ]
[ عاقبت نيك ابوطالب مناقبى و مدافعان مكتب اهل بيت(ع) ]
آنگه گفته است:
و چون در بازارها اين شعرهاىِ محال خوانند و تركان بشنوند و خود ندانند كه آن چيست و آنها كه پيش از اين بر سرّ و رمز روافض واقف بودند دانستند كه چند را از اين مناقبيانِ رافضىزبان ببريدند و در سارى خاتون سعيده ۲سلقم، بنت ملك شاه - رحمه اللَّه - كه زنِ اصفهبد على بود، بوطالب مناقبى را زبان بفرمود ببريدن كه اندر آن بيشه گريخته بود و هجو صحابه پاك و قدحِ زنانِ رسولِ خداى مىخواند.۳
اما جواب آنچه گفته است كه «تركان ندانند كه مناقبيان چه خوانند» ممكن نيست كه بر پشتِ زمين از ملحدان گذشته، تركانِ غازى را دشمنى هست سختتر از اين مصنّفِ نامنصف كه در هر فصلى از فصولِ اين كتاب اشارتى كرده است؛ يك جا به بىحميّتى ۴ و يك جا به نادانى و يك جاى به غفلتِ تركان. و اين مايه بندانسته است كه تركان، عالم و عاقلاند و جهانبانى و جهاندارى به هرزه بديشان بنيفتاده ۵ است و حرمتِ مناقبخوانان كه دارند از اعتقادِ پاكيزه و دوستىِ امير المؤمنين باشد كه مردان، مردان را۶ دوست دارند و خصومتى كه اين خواجه نوسنّى را با على و با اولادش و مدّاحان او هست، تركان را نيست.
و امّا آنچه حوالت كرده است به دخترِ ملك شاه سلطان كه زنِ اصفهبد على ۷شيعى و معتقد و دوازده امامى بود، علىرغمِ ۸ خواجه كه درين كتاب گفته است به مواضع كه
1.ث - م - ب: به اضافه «بودند». ح - د: «بودهاند».
2.ع - م - ح - د: «سعيد».
3.ث - ب - م: «خواند». ح - د: «مىخواندند».
4.ث: «به بىحمايتى».
5.غير ع: «نيفتاده».
6.م - ث - ب: + «با جان و دل».
7.صفحه «۱۰۹» چاپ قديم
8.نسخ: «زغم». و ممكن است كه به اعتبار ما بعد «زعم» هم درست باشد.