جزا بر عمل گويند آن را به عداوتِ امير المؤمنين و اولادش ائمّه طاهرين حوالت نمىكنند كه كين و عداوتِ ايشان كفر است، بايست كه ناصبيان كه جزا بر عمل را منكرند، اين را به عداوتِ بوبكر و عمر حوالت نكردندى كه شناختنِ ايشان به قولِ خواجه واجب نيست. امّا خواجه را چون عداوتِ پسرِ بوطالب پيش آيد، چنين تاريخها فراموش كند.
[ 41 ]
[ اعتراف مؤلف فضائح در رشوتستانى عالمانى سنّى ]
[ دروغزنى مؤلف فضائح به علماى اهل سنت ]
[ اعتراف مؤلف فضائح به نامعتمد بودن به علماى سنّى ]
۱آنگه گفته است كه:
در عهدِ سلطانِ ماضىِ، محمّدِ ملكشاه ۲ - برّد اللَّه مضجعه - اگر اميرى كدخدايى داشتى رافضى بسى رشوت به دانشمندانِ سنّى دادى تا ترك را گفتندى:۳ او رافضى نيست، سنّى يا حنفى است. اكنون كدخدايان همه تركان و حاجب و دربان و مطبخى و فرّاش بيشتر رافضىاند و بر مذهبِ رفض مسأله مىگويند و شادى مىكنند، بىبيمى۴ و تقيّهاى.
امّا جوابِ اين كلمات به انصاف فهم بايد كرد كه ما پنداشتيم كه دانشمندان مجبّره اكنون است كه نامعتمدند، و فتوى به دروغ كنند، و رشوت ستانند. پس به قولِ اين مجبّر معلوم شد كه هميشه اين سيرت داشتهاند، و از سلف به خلف رسيده است. مبارك باد و تا باد چنين باد كه همه دشمنانِ علىِّ مرتضى، خائن و نامعتمد و حرامخواره و دروغزن باشند.
اما آنچه گفته است كه: «كدخدايانِ رافضى به علما رشوت دادندى» اوّلاً به سه گناهِ بزرگ بر علماىِ خود گواهى داده است:
يكى، رشوت ستدن. و رسول - عليه السلام - گفته است: «لعن اللَّه الرّاشي و المرتشي».۵ و علما را خود درين صورت برابر كرده است با أحبارِ يهود
1.صفحه «۱۱۳» چاپ قديم
2.ح - د: «محمد بن ملكشاه».
3.م - ب - ح - د: «به دانشمندان سنى دادى تا بگفتندى».
4.ب - م: «بىترس». ح: «بىتقيه».
5.مسند ابن حنبل، ج ۲، ص ۳۸۷ و ۳۸۸؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۴، ص ۱۰۳؛ عوالي اللآلي، ج ۱، ص ۲۶۶، ح ۶۰؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۲۷۴، ح ۱۱. و مراجعه شود به سنن أبي داود، ج ۲، ص ۱۶۰، ح ۳۵۸۰، و سنن الترمذي، ج ۲، ص ۳۹۷، ح ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ و كتب ديگر كه در آنها «لعن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله» به جاى «لعن اللَّه» آمده است.