۱بغداد بر خليفه حصار كند، در حقِّ وى زبان دراز مىكند؛ چنانكه در تاريخ الأيّام و الأنام كرده است. ۲
و چه ماننده است اين حكايت بدان كه معاويه را به سبب امّ حبيبه ۳ خال المؤمنين خواند براىِ آن كه خصمِ على است، و محمّد بوبكر را هرگز خال المؤمنين نخواند، اگرچه برادر عايشه است [ براى آن كه ]شاگرد اميرالمؤمنين است. و رافضيانْ كافر و ملحد باشند كه انكارِ امامتِ بوبكر و عمر كنند، امّا معاويه مؤمن و مسلمان باشد، و اگرچه در بيست و هفت موضع تيغ بر روى ۴ على كشد! و رافضيان كه بوبكر و عمر را دوست ندارند، هرگز توبهشان قبول نباشد، امّا يزيد كه سر حسينِ على فرمايد بريدن، اگر توبه كند توبهاش مقبول باشد و او شابّ تائب ۵ باشد! اين و مانند اين، كه در اين كتاب، ياد كرده است و بُغض و خصومتِ اهل البيت مصطفى آشكارا كرده، تا بدانند كه خواجه سنّى است. و هر عالمِ فاضل و عامىِ منصف كه نظر كند درين فصل، شبهتش زايل شود و فايدتش حاصل آيد. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
1.صفحه «۱۴۱» چاپ قديم
2.از اين عبارت صريحاً برمىآيد كه شيخ عبدالجليل رحمه اللَّه عليه، مؤلف بعض فضايح الروافض را مىشناخته است و كتاب تاريخ الأيّام و الأنام وى را نيز خوانده بوده است. پس اين كه نام او را نبرده و معرّفىاش نكرده است، سرّى داشته است.
3.ام حبيبه دختر ابوسفيان است كه يكى از امّهات المؤمنين است به اتفاق همه مسلمانان. ابونصر فراهى در نصاب الصبيان تحت عنوان «قطعة في عَدِّ زوجات النبى صلى اللَّه عليه و آله» گفته است: نه جفت نبى كه پاك بودند همه
بد عايشه و خديجه محترمهبا امّ حبيبه حفصه بود و زينب
ميمونه صفيّه سوده امّ سلمه علّامه مجلسى رحمه اللَّه عليه در بحار (ج ۳۳، ص ۱۲۳) گفته: «و قال ابن أبي الحديد: الإمامية تقول: إنّ النبيّ صلى اللَّه عليه و آله فوّض إليه (أي إلى أمير المؤمنين) أمر نسائه بعد موته، و جعل إليه أن يقطع عصمة أيتهنّ شاء إذا رأى ذلك، و له من الصحابة جماعة يشهدون له بذلك، فقد كان قادراً على أن يقطع عصمة اُمّ حبيبة و يبيح نكاحها للرجال عقوبةً لها و لمعاوية، فإنّها كانت تبغض عليّاً كما يبغضه أخوها (إلى آخر ما قال)».
4.ع - ث: «بيست و هفت موضع جاى تيغ در روى».
5.م - ب: «مثاب و تائب». ح: «شايد كه تائب».