عهدى بعيدتر است و حادثهاى نامعروفتر.
امّا خواجه را آن حادثه قياس مىبايست كردن با آن واقعه معروفتر كه در آن عهد كه سلطان سعيد مسعود ۱ بن محمّد - أنار اللَّه برهانه - به رى آمد، در عهد امير غازى عبّاس - رَحِمَهُ اللَّهُ - رؤساى۲ اصحاب سنّت و ائمّه۳ آن طايفه را كه مفتى و مقتداىِ اهلِ سنّت و جماعت بودند ۴و ايشان۵ رئيس الائمّه بوسعد وزّان و بُلفضائل مشّاط و شرف الائمّه بونصر هِسِنْجانى اسرارِ مذهب خواجه بر سلطان و امرا و وزير۶ و خواجگان و خادمان ظاهر گردانيدند و در سراىِ امير عبّاس۷ آن دو معروف را محبوس كردند و سنّيان و اشاعره غوغا كردند و در آن حادثه دو سه مفتّن و غوغايى را درآويختند و بعد از سه ماه حبس و رنج و خرج رئيس۸ سادات [ و ]شيعه سيّد فخر الدّين - رحمة اللَّه عليه - به همكارىِ ايشان سعىها كرد و شفقتها نمود. و قاضى القضاة كبير حسن استرابادى - رضي اللَّه عنه - منزوى بود، تا به آخرِ كار خواجه بونصر هِسِنْجانى به حضورِ سادات و علما و قضاة و رؤسا و معتمدانِ طوايف در حضرتِ سلطان و امرا حاضر شدند و مسايلى كه خلافِ مذهبِ اهل عدل است و ايشان بدان منفرد۹ بودند چون وجوبِ معرفت به نظر، و عصمتِ انبيا، و قبحِ تكليفِ ما لايطاق، و جزا بر عمل و مانند اين بنوشتند و بر ايشان عرض كردند و رجوع كردند و به خطِّ خويش بطلانِ مذهبِ خويش بنوشتند بر وجهى كه شرم مىدارم شرحِ آن دادن، و نسختِ اصل برگرفتند۱۰ و به دارالخلافه و به شهرهاىِ بزرگ فرستادند و آن حادثه معروف است. ۱۱
1.ح: «محمود».
2.در نسخ: «و رئيس» و قياساً تصحيح شد.
3.در نسخ: «و امام» و قياساً تصحيح شد.
4.صفحه «۱۴۳» چاپ قديم
5.نسخ: «و آن».
6.ث - ب - م - ح: «و وزرا».
7.ح : + اضافه «رحمه اللَّه».
8.ع: «و رئيس».
9.ث: «متفرد» (از باب تفعل). و علامه قزوينى رحمه اللَّه عليه در زير كلمه «منفرد» در نسخه خود مرقوم فرمودهاند: «ظاهراً متفرد». نگارنده گويد: چون علم الهدى - رضى اللَّه عنه - در كتاب الانتصار متجاور از چند صد بار چنين فرموده: «و ممّا انفردت به الإمامية» پس معلوم مىشود كه استعمال اين كلمه در اين قبيل موارد از باب انفعال معروف و مصطلح بوده است و از اين روى در تصحيح متن مطابقت با اين نسخ اختيار شد.
10.م - ب: «و نسخه اهل رى بگرفتند» و شايد اصل صحيح چنين بوده: «و نسخه اصل اهل رى بگرفتند».
11.براى ملاحظه تفصيل و شرح اين حادثه معروف، رجوع شود به تعليقه ۶۹.