امّا جوابِ اين كلمات آن است كه اعتقادِ سنّيان بايد كه در دلِ اهل سنّت بود؛ چون بر ديوار مساجدِ شيعت بود، رسم ارزد و بس؛ ۱ قدرى پندارم ندارد. و على زعم المصنّف كه در مواضعِ اين كتاب ياد كرده است كه «رافضيان بوبكر و عمر را شتم كنند» پس اگر بر ديوارِ مسجدِشان نويسند، چنانكه سيّد رئيسعلى علوى گفت - رحمة اللَّه عليه - : هرگاه كه ببينند شتم تازه كنند؛ و آن به گردنِ نويسنده باشد. و اگر براى بيان [ اين ]كرده باشند۲ كه «خير النّاس بعد رسول اللَّه أبوبكرٍ الصّدّيق» ۳دلالت است بر حقّىِ مذهبِ مصنّف و مجبّران، همه عقلا و علما را معلوم است كه مكّه بهتر است از رى، و كعبه بهتر است از هر مسجدى كه در عالم هست و همه اصحابِ فريقين كه آنجا رسيدهاند ديدهاند كه بر ديوارِ كعبه نوشته: لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، عليّ وليّ اللَّه. نامِ على به ولايت با شهادتين متّصل؛ پس آن اولىتر كه دلالتِ حقّىِ مذهب شيعتِ اماميّه كند تا چون آن داند اين نيز داند و در جواب بخواند تا دلش تنگ نباشد؛ بلكه حقّ و باطل نه برين طريق اثبات كنند. اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَه.۴ و جواب جنگ نباشد و مصنّفِ مسلمانشده مگر دلتنگ نباشد. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 50 ]
[ تهمت راحتطلبى و رفاهزدگى به شيعه از سوى مؤلف سنّى ]
[ پاسخ به مؤلف فضائح و اثبات دروغ پراكنى او ]
[ مجاهدت شيعه و شركت در جهاد ]
[ قول مؤلف سنّى در نقش عمر خطاب در فتوحات و ناسازگارى با نظر او در جزاى عمل ]
[ دشمنى مؤلف فضائح با اهل بيت(ع) و ناصبىگرى او ]
[ فتوح امويان و مروانيان و نقش آنها در پديدآوردن فاجعه كربلا ]
[ الزام مؤلف سنى به پذيرش شجاعت على(ع) در خيبر ]
آنگه گفته است:
خواجه احمد ۵ خجندى - رحمة اللَّه عليه - گفت: آن۶ملحدان باطنى - عليهم لعائن اللَّه - بارى مردى مىنمايند، و قِلاعى و ولايتى به دست فرو گرفتهاند، و
1.ث - ب - م: «رسم ارزدش». ح ندارد.
2.ح - د: «و اگر براى آن بيان كرده است». م: «بر آن». و كلمه «باشد» در نسخ به صيغه مفرد نوشته شده است و به قرينه «نويسند» كه در سابق گذشت و قرينه اين كلمه است، تصحيح شد.
3.صفحه «۱۴۷» چاپ قديم
4.مأخوذ از حديثى است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به حارث اعور همدانى فرمودهاند و نصّ عبارت حديث اين است: «إنّ دين اللَّه لا يعرف بالرّجال؛ بل بآية الحقّ، فاعرف الحقّ تعرف أهله. يا حارث، إنّ الحقّ أحسن الحديث، و الصادع به مجاهد». رجوع شود به: الأمالي، شيخ مفيد، ص ۵، ح ۳؛ الأمالي، شيخ طوسى، ص ۶۲۶، ح ۱۲۹۲؛ الطرائف، ابن طاووس، ص ۱۳۶، ح ۲۱۵؛ بشارة المصطفى، ص ۲۲.
5.ع: «امذ». ح - د كلمه را اصلاً ندارند.
6.ح - د: «اين».