باطل و زخرف باشد. و هر عاقلِ عالم كه درين فصل تأمّل كند، بُطلانِ آن قولِ بىاصل بداند، و امام آن باشد كه باشد، اگر متصرّف باشد و اگر ممنوع؛ چون شرايطِ امامت حاصل باشد در وى. و هذِهِ قصيرةٌ عنْ طَويلةٍ.
[ 55 ]
[ پاسخ به تهمتهاى مؤلف فضائح و نشان دادن نادانى او ]
[ سخنان ابو بكر و عمر در برترى و فضل على ]
آنگه گفته است:
مگر خواجه رافضى ۱ از باقر و صادق و زين العابدين - عليهم السلام - ۲ بهتر مىداند و او بديشان شايستهتر است كه ايشان به خود.
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه: نه؛ ايشان عالمترند، امّا اينان را طاعتِ ايشان واجب است و چنانكه اينان دعوى كنند ايشان كردهاند و ماننده است ۳ آنچه به الزام آورده است به أحوال [ وى ۴ كه پندارى از عهدِ خلافتِ بوبكر الى هذا اليوم، در همه اصحابِ سنّت از اين مصنّف فاضلتر و عالمتر و متعصّبتر و مشفقتر كسى نبوده است كه كتابى بسازد و آن را «بعض فضائح الرّوافض» نام نهد! پس فرا مىنمايد كه او عالمتر و فاضلتر از همه متقدّمان۵ و متأخّران است تا چندين تشنيع و دروغ و بهتان بعد از پانصد سال جمع كند و مسلمانان۶را ملحد خواند و تهمت نهد. و مگر خواجه از ابوبكر و عمر بهتر مىداند ۷و بديشان شايستهتر است كه ايشان به خود...!؟ كه بوبكر مىگويد روز بيعت: «أقيلوني فلست بخيركم»؛۸ دست از من بدارى۹ كه من بهتر نيستم از شما»، و خواجه مىگويد: او عالمتر است از على! تا هم ابوبكر را به دروغزن داشته
1.ع - ث - ب - م: «مگر خواجه رافضى را».
2.ح - د: «از زين العابدين و باقر و صادق».
3.ح - ج - م: «اما چه ماننده است».
4.] ع - ث - ب: «به احوالى». ح - د: «در دعوى وى».
5.ع - ث: «مقدمان».
6.ع: «و مسلمان».
7.صفحه «۱۶۳» چاپ قديم
8.الطرائف، ابن طاووس، ص ۴۰۲؛ الفضائل، ابن شاذان، ص ۱۳۳؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱، ص ۱۶۹؛ نهج الحقّ و كشف الصدق، ص ۲۶۴؛ تفسير الآلوسي، ج ۲۷، ص ۱۸۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۵۱۹، و ج۳۰، ص ۴۹۵، و ۵۰۴.
9.ث - م - ب - ح - د: «بداريد» و متن مطابق استعمال زمان مصنف رحمه اللَّه عليه است؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ ياد شده است.