177
نقض

خليفتى و قائم‏مقامى بايد كه علمِ آن كتاب و بيانِ آن شريعت و قاعده آن سنّت بهتر داند و از همه امّت عالم‏تر و عارف‏تر باشد. اينجا درين امّت گفتند: عليّ مرتضى ۱است به دلالتِ عصمت و كثرتِ علم و مجاهدت و سبقت و انفاق ۲ و قرابت و شجاعت و تركِ همه معاصى و قبولِ همه طاعات.۳اين است مذهبِ شيعه درين مسأله، بدين حجّت؛ نه آن كه ناقل دعوى كرده است به تهمت يا شبهت،۴ و منقبتِ على نه تنها آن است كه كافر كشت [ بلكه هم ]آن است كه هرگز كافر نبود. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمينَ.

[ 57 ]

[ برترى على(ع) بر صحابه ]

[ شناخت امامت على(ع) ركن دين ]

آنگه گفته است:
و تو بايد كه بدانى كه فضيلتِ على نه بسيارى كافر كشتن است كه سيّدِ كونين و عالمين مصطفى بود و على و غير على طفيل اواند. واگرنه حرمت و منزلتِ رسول بودى، بوبكر و عمر و على چون ديگر شتربانان بودندى.
امّا جواب آن است كه: به نزديكِ شيعه، كمترين فضيلتى على را كافر كشتن است. و اگرچه جهاد ركنى بزرگ از أركانِ شريعت است امّا به اضافت با عصمت و علم و سبقت و قبول همه شريعت، اندكى باشد از بسيارى.
و امّا آنچه گفته است: «منزلت بوبكر و على از مصطفى است»، به همه حال رعيّت چون راعى نباشد، و مطيع چون مطاع، و خواجه چون شاگرد، و مقتدى چون مقتدا. و در آن، كس خود خلاف نكرده است از مسلمانان، و خلاف در آن است كه بعد از مصطفى كه بهتر است. و درست‏كرده آمد درين كتاب در مواضع ۵ كه على - عليه السلام - از هر يكى از صحابه و أهل البيت، بهتر است به علم و عصمت و شجاعت و سبقت و غير آن.
امّا آنچه گفته است: «اگر نه رسول بودى بوبكر و عمر و على چون ديگر شتربانان

1.صفحه «۱۶۴» چاپ قديم‏

2.ث - ح: «و اتفاق».

3.نسخ: «طاعت».

4.ع - ث: «تا» و باقى نسخ «يا شبهت» را ندارند.

5.ح - د: «در مواضع» را ندارند.


نقض
176

باشد۱ و هم عداوتِ على به ظاهر۲ كرده باشد. و عمر روزِ حكمِ زنِ زانيه مى‏گويد: «لولا عليّ لهلك عمر؛ ۳ اگر على نبودى عمر هلاك شدى»، خواجه مى‏گويد: او عالم‏تر است از على! تا هم انكارِ قولِ عمر كرده باشد، و هم اظهارِ عداوت على. پس خواجه مجبّر بهتر مى‏داند از ايشان كه ايشان! و سپاس خداى را كه بدين حجت‏ها و جواب‏ها هر چه آورده است، باطل و مضمحلّ گشت، و بدانچه راست گفته است، و مذهب است، اعتراف كرده آمد تا حق از باطل جدا باشد و صحيح از سقيم. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 56 ]

[ نصرت الهى پشتيبان اصلى دين اسلام ]

[ وصايت و امامت على(ع) و كثرت فضائل آن حضرت ]

آنگه گفته است:
و همه رافضيان لاف مى‏زنند كه اميرالمؤمنين چند هزار كافر بكشت واگرنه على بودى، دين و اسلام پوشيده بماندى.
امّا جواب آن است كه مذهب شيعه به خلافِ آن است كه ياد كرده است ۴ كه از عهدِ آدم - عليه السلام - تا به عهدِ مصطفى - صلى اللَّه عليه و آله - كه بارى تعالى على را نيافريده بود، دينِ هدى و راهِ حقّ و جادّه مستقيم شرع‏۵ راسخ و قويم بوده، و قوّتِ اين شرع و نصرتِ ملّتِ محمّد را بارى تعالى به خود اضافت كرده است و گفته: «هُوَ الَّذى أرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»۶ . تا بدين حجّت، آن شبهت ساقط باشد و آن تهمت زايل.
امّا مذهبِ شيعه درين مسأله آن است كه هر نبىّ‏اى را وصىّ‏اى و وليعهدى و

1.ع - ث - ب - م: «به دروغ داشته باشد».

2.ث - ب - م - ح - د: «ظاهر».

3.الكافي، ج ۷، ص ۴۲۴، ح ۶؛ تهذيب الأحكام، ج ۶، ص ۳۰۶، ح ۵۴۹، و ج ۱۰، ص ۵۰، ح ۱۸۶؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۶، ح ۵۰۲۵؛ الاختصاص، ص ۱۱۱؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱، ص ۱۸، و ۱۴۱، و ج ۱۲، ص ۱۷۹؛ المناقب، خوارزمى، ص ۸۱؛ مطالب السؤول، ص ۷۷؛ شرح مائة كلمة لأمير المؤمنين عليه السلام، ابن ميثم، ص ۲۱۸.

4.ح - د: «جواب آن است كه به خلاف آن است كه ياد كرده است مذهب شيعه چنان است».

5.نسخ: «و شرع».

6.آيه ۳۳ سوره مباركه توبه، و نيز آيه ۹ سوره مباركه صف.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398853
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به