تربيت كرد، و به روزِ دعوت، شرّ قريش از وى كفايت كرد، و او را به نفس و جان و مال نصرت كرد؟ اين همه بوطالب كرد نه پدرِ على بود؟ و نه فاطمه اسد كرد كه مادرِ على بود؟ و روزِ نكاحِ خديجه، خطبه رسول نه بوطالب خواند كه «الحمد للَّه الّذي جعلنا من نسل إبراهيم و من ذرّيّة إسماعيل؟۱ اگرچه كافر بود، حمد خداى مىكرد و حمدْ موقوف است بر معرفت. آنگه روز اوّل كه محمّد در حضورِ همه بنى هاشم و قريش برخاست و گفت: «يا بني هاشم، يا بني عبدالمطَّلب، أدعوكم إلى كلمتين خفيفتين على اللّسان، ثقيلتين في الميزان (إلى آخره)»،۲ اوّل كسى كه برخاست و قبول كرد از آن چهلگانه نه على بود؟ و سبقت ۳در اسلام نه على را بود؟۴ و بعد از آن چون رسول - عليه السلام - از مكّه هجرت كرد به مدينه، آن كس كه بر جايگاهِ او بخفت نه علىّ مرتضى بود كه نفس بذل كرد و جان فدا كرد مصطفى را؟ روز بدر، راست مىگويد على كجا بود كه وليد عتبه و طعيمه ۵ عدىّ را و نوفل خويلد را و كان من أشدّ المشركين - و أبوقيس برادر - خالد۶ را تا به سى و پنج نفس همه را نه على كشت؟ و
1.از خطبه بسيار بسيار معروف است كه ابوطالب عليه السلام در روز تزويج پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله خديجه - سلام اللَّه عليها - را خوانده است و با اين خطبه علماى شيعه بر اسلام ابوطالب علاوه بر ساير ادلّه استدلال كردهاند. (الفضائل، ابن شاذان، ص ۳۰۷ و در آن «شجرة» بدل «ذرّيّة» دارد؛ الطرائف، ابن طاووس، ص ۳۰۷؛ العدد القويّة، ص ۱۴۴؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱۴، ص ۷۰؛ السيرة الحلبيّة، ج ۱، ص ۲۲۶؛ تاريخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۵ و در اينها به جاى «نسل»، «ذريّة» و به جاى «ذريّة»، «زرع» ذكر شده است.)
2.مراجعه شود به: الإرشاد، ج ۱، ص ۴۹؛ كشف اليقين، ص ۴۹، ح ۲۶؛ إعلام الورى، ج ۱، ص ۳۲۲؛ السيرة الحلبيّة، ج ۱، ص ۴۶۰.
3.صفحه «۱۶۸» چاپ قديم
4.اين قضيه و قضاياى ديگر مذكور در اين كلمات، همه از امور ثابت در دين اسلام است و چون اشاره به مآخذ آنها موجب تطويل است و آنها مسلم فريقين است، از آن صرفنظر كرديم.
5.ع ث م - ب: «طلحة». ح - د: «طعمه» و صحيح همانا متن است.
6.مفيد رحمه اللَّه عليه در ارشاد در ذيل غزوه بدر گفته: «فصل. و قد أثبتت رواة العامّة و الخاصّة معاً أسماء الذين تولّى أميرالمؤمنين عليه السلام قتلهم ببدر من المشركين على اتّفاق فيما نقلوه من ذلك و اصطلاح، فكان ممن سمّوه الوليد بن عتبة و كان شجاعاً جريئاً وقاحاً فاتِكاً تهابه الرجال، و العاص بن سعيد و كان هولاً عظيماً تهابه الأبطال و هو الذي حاد عنه عمر بن الخطاب، و قصّته مشهورة. و طعيمة بن عدى بن نوفل، و كان من رؤوس أهل الضلال، و نوفل بن خويلد، و كان من أشدّ المشركين عداوة لرسول اللَّه، و كانت قريش تقدمه و تعظمه و تطيعه، و هو الذي قرن أبابكر و طلحة - قبل الهجرة بمكة - و أوثقهما بحبل و عذبهما يوماً الى الليل حتى سئل فى أمرهما، و لما عرف رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله حضوره بدراً سأل اللَّه أن يكفيه أمره فقال: اللهم اكفني نوفل بن خويلد، فقتله أمير المؤمنين عليه السلام (إلى أن قال:) و أبو قيس بن الوليد بن المغيرة (إلى آخر ما قال)». الإرشاد، ج ۱، ص ۷۱؛ كشف الغمّة، ج ۱، ص ۱۸۳؛ بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۲۷۷، ح ۱۶.