هو الّذي أدخله قبره». ۱
اين چهار فضيلتْ عبداللَّهِ عبّاس مىگويد غير على را نبود. بهضرورت خواجه نوسنّى را قبول بايد كرد كه رگى با جان دارد. و عكرمه روايت كرده است كه خالد وليد آن روز هنوز با لشكرِ كافران بود و راه او بگرفته بود و ناگاه بر مسلمانان زد. و رئيسِ قوم پدرِ خال المؤمنين بود، و مبارزْ خالدِ وليد كه به قولِ خواجه «سيف اللَّه» است. امّا اين روز كه دندانِ رسول شكسته شد، بهضرورت دانم كه سيف اللَّه نبوده باشد و لوا و رايتِ كافران به دست طلحة بن أبى طلحه بود كه به تيغِ على كشته آمد و صُؤاب بنده قوم ۲ كه رايت بستد، هم به تيغِ على كشته آمد. و مبارزان ۳مكّه آن روز چند كس به تيغِ على هلاك شدند و جبرئيل آن روز گفت: «و إنّها لهي المواساة». تا رسول - عليه السلام - گفت: «و ما يمنعه من المواساة و هو منّي و أنا منه؛ و چه منع كند او را از مواسات با من و او از من است و من از اويم».۴ اين همه خود را ۵ امّا على چه بود و كجا بود؟! و پندارم
1.الإرشاد، ج ۱، ص ۷۹ ؛ الخصال، ص ۲۱۰، ح ۳۴؛ كنز الفوائد، كراجكى، ص ۱۲۱؛ المستدرك على الصحيحين، ص ۳، ح ۱۱۱؛ الاستيعاب، ج ۳، ص ۱۰۹۰ الرقم ۱۸۵۵.
2.براى تحقيق روز مهراس شناخت «صؤاب» و قتل حاملان لواى مشركان در آن روز به دست أميرالمؤمنين، رجوع شود به تعليقه ۷۱.
3.صفحه «۱۷۰» چاپ قديم
4.براى ملاحظه تحقيق مواسات، رجوع شود به تعليقه ۷۲.
5.كذا در چهار نسخه ع - ث - ب - م. اما ح - د ندارند و گويا مراد اين باشد: «اين همه سر جاى خود».