191
نقض

آله - روز مؤاخاة گويد: عمر با بوبكر برادر است، و خواجه گويد: در صلابت با بوجهل برابر است. نعوذُ باللَّهِ منْ هذَا المقالِ كه اگر رافضيان گفتندى، به كفرِشان فتوى لازم شدى. من بارى علىّ مرتضى را با اوصياى انبيا برابر دانم و از همه ائمّه‏اش بهتر دانم، و عمر خطّاب را با بوبكر صدّيق برابر و همبر و همسر و برادر دانم، و بوجهل پُر جهل را از سگِ گَرگين ۱ كمتر دانم. خاكش به دهان با چنين سخنان.
أمّا جواب آنچه گفته كه «خداى تعالى به دعاىِ رسول - عليه السلام - عُمَر را هدايت داد تا ايمان آورد» و بيچاره بوجهل - عليه اللّعنة - در اين صورت معذور باشد و عمر را چون به قولِ خواجه، خدا هدايت دهد و قدرتِ ايمانش بيافريند، او را در آن كسبى و فعلى و منزلتى نباشد. پس اين نيز كه پنداشته است ناصبى كه منقبت است، هم منقبت نيست كه بنده بايد كه مخيّر باشد در فعل ايمان، و ايمانْ كسب و فعل بنده باشد تا مستحقِ‏ّ مدح و ثواب باشد، و به تركِ آن مستحقِ‏ّ ذمّ و عقاب؛ چنانكه مذهبِ اهل توحيد و عدل است، به خلاف آن كه مذهبِ اهل جبر و تشبيه است؛ چنانكه به دليل در مواضعِ اين كتاب و دگر كتب بيان كرديم. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين ۲على‏ كمالِ إنعامِهِ.
امّا آنچه گفته است كه «عمر تمام الأربعين بود در اسلام»، راست مى‏گويد و درست است و انكار مايه جهالت باشد، و من در كتاب مفتاح الرّاحات ۳ في فنون الحكايات شرح ايمانِ عمر به نوعى بيان كرده‏ام لطيف، و بسى از معروفانِ فريقين، آن را نسخه كرده‏اند و ديده و برخوانده‏اند.
امّا اجماع و اتّفاق است كه عمر چهلم كس است و علىّ مرتضى اوّلين كسى بود كه اسلام قبول كرد و خود مى‏گويد: ۴
سبقتكُمُ إلى الإسلام طُرّاًغلاماً ما بلغت أوانَ حُلْمي۵

1.در برهان قاطع گفته: «گَرگين به فتح اوّل، شخصى را گويند كه صاحب گَر باشد؛ يعنى جرب داشته باشد؛ چه، گر نام جوششى است مشهور كه به عربى جرب مى‏گويند. و گين در اينجا به معنى صاحب آمده است».

2.صفحه «۱۷۷» چاپ قديم‏

3.ع - ث - م - ب: «مفتاح الدرجات».

4.براى تحقيق اين بيت، رجوع شود به تعليقه ۷۶.

5.الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۶۶؛ أقسام المولى، شيخ مفيد، ص ۳۸؛ الفصول المختاره، ص ۲۶۲؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲، ص ۵۲۱؛ روضة الواعظين، ص ۸۷؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۹؛ كشف الغمّة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ الصراط المستقيم، ج ۱، ص ۲۳۹؛ مطالب السؤول، ص ۶۱؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۰.


نقض
190

كس كه يكى را كافر خواند، از آن دوگانه به‏ضرورت يكى كافر باشد. پس قول رسول - عليه السلام - خطا نباشد و مصنّفْ اين قوم كه على را كافر خوانند، مسلمان مى‏خواند، بنماند به قول خواجه انتقالى الا آن كه على كافر باشد تا دلش خوش شود! خاكش به دهن كه امامتِ على ركنى است از اركانِ ايمان به قول رسول - عليه و آله السّلام - كه گفت: «يا عليّ حُبُّكَ إيمانٌ و بغضُك نفاقٌ»۱، و قوله - عليه السلام - : «ألا إنّ الحقّ مع عليٍ و عليٌّ مع الحقّ، يدور معه حيثما دار».۲ و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 60 ]

[ برابر كردن عمر با ابو جهل در سخن مؤلف فضائح ]

[ تعصب مؤلف سنّى و دروغ بستن او بر رسول خدا ]

[ معضل حل نشده اهل جبر و تشبيه در فاعل ايمان ]

[ على(ع) نخستين ايمان آورنده و عمر چهلمين نفر ]

آنگه گفته است كه:
دعاى رسول همواره اين بودى كه: «اللّهمّ أعزّ هذا ۳الدّين بأحد الرّجلين إمّا بأبى جهلٍ و إمّا بعمر؛ بار خدايا، اين دين را به عمر عزيز كن يا به ابوجهل». زيرا كه در دين هر دو متين بودند. خداى تعالى دعاىِ رسول اجابت كرد و عمر را هدايت داد، و عمر تمامتِ چهل مرد شد. آنگه به ظاهر خداى را پرستيدند در كعبه، و عمر در دين چنان متين بود كه بوجهل در كفر.
امّا جواب اين كلمات نيك استماع بايد كردن كه اين مصنّف مجبّر بر خود چه گواهى داده است كه مرا گمان چنان بود كه مصنّف عُمَرى است چون بازديدم خود بوجهلى است! اوّلاً دروغ بر رسول نهاده است و عمر را در صلابت با بوجهل مشاركت داده است جايى مى‏گويد: «عمر به فضل از على بهتر است» و جايى گويد: «در صلابت با بوجهل همبر است». دريغا سنّيانِ به تعصّب! رسول - صلى اللَّه عليه و

1.معاني الأخبار، ص ۲۰۶، ح ۱؛ كفاية الأثر، ص ۱۳۵؛ بشارة المصطفى، ص ۱۵۳، ح ۱۱۱؛ كشف الغمّة، ج ۱، ص ۹۰؛ الفصول المهمّة في معرفة الأئمّة، ج ۱، ص ۵۹۱، و مراجعه شود به الأمالي، شيخ صدوق، ص ۵۲۵، ح ۷۰۹؛ الفضائل، ابن شاذان، ص ۱۲۲؛ المناقب، خوارزمى، ص ۲۹۲، ح ۲۷۹؛ كنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۱۴، ح ۳۲۹۸۱.

2.أوائل المقالات، شيخ مفيد، ص ۲۸۷؛ الفصول المختارة، ص ۹۷؛ إعلام الورى، ج‏۱، ص ۳۱۶؛ مناقب علي بن أبي طالب، ابن مردويه، ص ۱۱۵؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۲، ص ۲۹۷، و ج ۹، ص ۸۸، و ج ۱۸، ص ۷۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۴۳۲ و ۴۴۵، ح ۱۵، ص ۴۵۱، ح ۱۷، و... .

3.صفحه «۱۷۶» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432776
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به