و آخر اين سبقت را نيز منزلتى باشد، و الحمد للَّه كه اين مدّعى خود نه عُمَرى است و نه حيدرى؛ «مُذَبْذَبينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إلى هؤُلاءِ وَ لا إلى هؤُلاءِ».۱
[ 61 ]
[ پاسخ به مؤلف سنّى در اسلام آوردن على(ع) در نوجوانى ]
آنگه گفته است:
و على در اين وقت خود كودك بود و قريش بدو اعتبار نكردند. پس رونق اين رونق، كه در عهدِ امارتش و وقت خلافتش اسلام ظاهر كرد، و شهرها بستد، و آتشكدهها و كليساها برانداخت، و منبرهاىِ اسلام بنهاد.
امّا جوابِ اين فصل كه «على كودك بود و بدو التفاتى نبود» او را قياس بايد كردن با عيسى پيغمبر و يحيىِ زكريّا در شرفِ فضل كه در فصلى ديگر گفتهايم. و اين وقت كه حكايت مىكند كه «على كودك بود» ببايد دانست تا خود بوعبيده و عبدالرّحمن و ديگران چه بودند و چه مىكردند و كجا بودند؟ كه كودكى هنوز بهتر از آن حالت، و از كودكى به مسلمانى آمدن مگر اولىتر باشد. و چون جواب است، عيبى نباشد تا هر كه بخواند بداند. و حديثِ فضل و منقبتِ عمر و فتحهاىِ بلاد و آثار اسلام، همه معلوم است و شيعه آن را انكار نكردهاند؛ امّا اين مصنّف را ممكن نيست كه در اين كتاب فصلى در فضل صحابه بگفته باشد ۲ بىمنقصتى از آنِ علىِّ مرتضى. مباركش باد! امّا اين نيز معلوم بايست كردن كه چون عبداللَّه عامر و دگر بزرگان ۳فتحها كردند، على و عمر به مدينه بودند و شاگردانِ علىِّ مرتضى در آن صحبت بودند و به مشاركت على كردند هم به رأى و تربيت و هم به مدد و لشكر۴، و الحمد للَّه ربّ العالمين.