21
نقض

يكى دانند بى‏مثل و مانند، فاعل همه اجسامِ عالم و أعراضِ مخصوصه، عادلى منزّه، موصوف به صفات كمال، دانا و توانا، زنده و هست، خواهانِ طاعت و كارِه از همه ۱ قبايح و ۲معاصى، مدركِ همه مُدْرَكات، سميع و بصير و غنى و بى‏حاجت، مستغنى از جاى و مكان و صاحبه و وَلَد،۳ و پيغامبرانش همه صادقان و امينان، امامان را معصوم و منصوص گويند از قِبَلِ خداى تعالى، به وعد و وعيد مُقِرّ، به أمر و نهى معترف، به بعث و نشور و ثواب و عقاب راضى، همه‏۴ شريعت قبول كرده، از مخالفانِ اين جمله كه توحيد و عدل است، تبرّا كنند. بنيادِ مذهبِ شيعه بر اين است، و سرمايه اعتقاد اين است، و آنچه حوالت كرده است دروغ و بهتان و بغض و كين است. و الحمد للَّه ربّ العالمين.
امّا آنچه گفته است كه: «من با ايشان در مجاهده و مجادله بودم» بر اصلِ مذهبِ مجبّران، مجادله با خداى تعالى مى‏بايست كه كردندى كه رافضيى ۵ به قهر و جبر در ايشان آفريده است به قدرتِ موجبه. و بر رافضيان‏۶ دو ظلم نشايد كرد: يكى آن كه خدا در او آفريند، و يكى آن كه با خواجه مجاهده و مجادله كند. و مجاهده و مجادله او را چه اثر چون توفيق و هدايتِ خداى تعالى نباشد؟ و چون خداى تعالى توفيق كرد و هدايت داد، به مجادله و مجاهده او چه حاجت افتد؟ مصلحت مگر آن باشد كه مشاركت با خداى تعالى در باقى كند ۷ و هر يك را به كار و فعل و عملِ خود۸بگذارد كه «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدى مَنْ يَشاءُ».۹

1.ب - ث - م: «هر».

2.صفحه «۱۷» چاپ قديم‏

3.ب - ث - م س - ح: «صاحب». و تعبير متن، مأخوذ از قرآن مجيد است كه در سوره جنّ در آيه سوم فرموده: «ما اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَدًا» .

4.ع - ث - ب: «به همه».

5.يعنى «رافضى بودن» و نظير اين تعبير يعنى الحاق ياءِ مصدريت به كلماتى كه مختوم به ياء در اصل كلمه است مانند «ناصبيى» و «خارجيى» در اين كتاب فراوان ديده مى‏شود.

6.كذا در همه نسخ. پس در كلمه: «در او» در عبارت آينده، نظر به هر فرد است.

7.يعنى بر كنار بگذارد و ترك كند.

8.«خود» فقط در نسخه س.

9.از آيه ۹۳ سوره مباركه نحل، و آيه ۸ سوره مباركه فاطر ، و آيه ۳۱ سوره مباركه مدّثّر.


نقض
20

و امّا ترحّمِ بولؤلؤة و شتمِ صحابه كه در مواضعِ اين كتاب به‏تشنيع ياد ۱كرده است، دعويى بى‏حجّت است و حوالتى بى‏برهان، و نقلى نادرست. و اگر به هر موضع در آن شرحى رود، روزگارها ۲ در آن صرف شود. و به دعوىِ بى‏بيّنت عقلاً و شرعاً هيچ چيز ثابت‏۳ نشود؛ امّا در فصولى كه مطوّل‏تر است شرحى به وجه برود؛ إن شاء اللَّه تعالى.

بيانات مرحوم عباس اقبال آشتيانى درباره كتاب نقض‏

دانشمند فقيد، عبّاس اقبال آشتيانى - غفر اللَّه له و بسحاب عفوه جلّله - از جمله كسانى بودند كه عشق و علاقه بسيار به كتاب شريف نقض داشتند و پيش از آنكه نگارنده به فكر تصحيح و طبع و نشر آن بيفتد، آن مرحوم قصد تصحيح و طبع و نشر آن را داشته‏اند و مكرّر در مكرّر به عظمت و نفاست و گاهى نيز به عديم النّظير بودن آن، تصريح مى‏كرده‏اند و بدين منظور كتاب را تا حدود 50 صفحه از اوائل آن با مرحوم ميرزا محمّد خان قزوينى، مقابله اولى و تصحيح بدوى نموده، و برخى يادداشت‏هاىِ فهرست‏وار نيز تهيّه كرده بودند؛ ليكن به جهت بعضى از موانع و عوائق كه نوعاً متوجّه به اين قبيل امور است، دنباله كار را نگرفته و آن را در بوته توقّف و تعطيل گذاشته بودند. چون نگارنده عزم بر اقدام به اين امر جزم نمود، به علّامه قزوينى رحمه اللَّه عليه كه نسبت به آن مرحوم و اين جانب سِمَتِ بزرگى و ابوّتِ روحانى داشتند، اين موضوع را اظهار كرد. ايشان نيز انجام اين امر را به نگارنده محوّل داشتند. مرحوم اقبال نيز نظر به‏غايتِ انصاف و علوِّ همّت و نهايتِ بزرگوارى كه مخصوص به امثال او از دانشمندان است، با كمالِ بشاشتِ وجه و از روى طيبِ نفس اين أمر را امتثال و تلقّى

[ 5 ]

[ توحيد و عدل، سرمايه مذهب شيعه ]

[ اركان عقيده شيعه اصولى ]

[ عقيده شيعه اصولى به عصمت امام ]

آنگه گفته است:
و سرمايه مذهبِ رافضيان بيشتر از دو چيز نيست: بهتان بر سلف صالح، و تبرّا از ايشان. و چون از خبثِ عقيدتِ ايشان آگاه مى‏شديم، از آن عقيده فاسد بيزارى مى‏جستيم و با ايشان در مجادله و مجاهده بوديم و مذهبِ بدِ ايشان فرا روىِ ايشان مى‏داشتيم.
امّا جوابِ آنچه گفته است كه: «سرمايه مذهب ايشان دو چيز است» راست مى‏گويد؛ يكى توحيد است، دويم عدل است، و دو ديگر هست نبوّت و امامت، و آنگاه امر است و نهى، و وعد و وعيد، و لواحقى و توابعى كه اين أركان را هست معقول و منقول كه مبارزانِ راهِ دين و مبرّزانِ ۴ طريقِ اسلام در آن معانى در اصول و فروع هزاران كتاب تصنيف كرده‏اند. و پندارى اين دعوى كه كرده است كه بيست و پنج سال بر آن طريقه بوده است هم اصلى نداشته است.
و آنچه گفته است كه: «از مذهبِ ايشان بسيارى كتب نوشته‏ام» بايستى كه دانستى كه سرمايه مذهبِ ايشان چيست. و آنچه گفته است: «يكى بهتان است بر سلفِ صالح، و دگر تبرّا ازيشان» نمى‏دانم كه اين حوالت به كدام ناقل است، و اين اشارت به كدام كتاب است، و از اين «سلفِ صالح» كه را مى‏خواهد، و اين تبرّا را نسبت با كه مى‏كند.
و آنچه ظاهر و معلوم است از مذهب شيعه اصوليّه، پوشيده نيست كه خداى را

1.صفحه «۱۶» چاپ قديم‏

2.ع - م - ث - ب: «روزگار».

3.ع - ث: «هيچ ثابت».

4.«مبرّز» به صيغه اسم فاعل از باب تفعيل از مادّه «ب ر ز» كسى را گويند كه در فضايل و كمالات بر اقران و امثال خود برترى داشته باشد.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398864
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به