215
نقض

ختماتِ قرآن متواتر، و مدرسه عزّ الملكى و عرب‏شاهى معمور به آلت و عُدّت؛ مدرّسان چون سيّد ابو عبداللَّه و سيّد ابوالفتح الحسينى عالمان با ورع؛ مجالسِ علم و وعظ متواتر؛ مشاهد امامزادگان عبداللَّه موسى و فضل و سليمان اولادِ موسى كاظم منوّر و مشتهر، علماى رفته و مانده همه متبحّر و متديّن.
و روايت كرده‏اند معتمدان از سيّدِ اوّلين و آخرين، عليه السلام و الصّلوة: «لمّا أن عُرِجَ بي إلى السّماءِ مررتُ بأرضٍ بيضاء كافوريّةٍ شممتُ منها رائحةً طيّبةً فقلت: يا جبرئيل ما هذه البقعة؟ فقال: هذه بقعةً يقال لها: آبة عرضت عليها ولايتك فقبلت، فإنّ اللَّه تعالى ليخلق منها رجالاً يتولّونك و يتولّون ذرّيتك؛ فبارك اللَّه فيها و على أهلها». ۱ معنى آن است كه:
«مهتر انبيا گفت: در شب معراج نظرم به بقعه‏اى افتاد اسفيد نورانى كه بوىِ خوشِ آن بقعه بر ملأ اعلى به دماغِ من افتاد. پرسيدم از جبرئيل كه اين كدام بقعه است؟ گفت: اين بقعه را آبه خوانند، رسالتِ تو و ولايتِ آل تو بر وى عرض ۲كردند، قبول كرد. بارى تعالى از وى مردانى را آفريند كه متابعتِ تو و فرزندانِ تو را ميان بسته دارند. مبارك بادا بر آن شهر و بر اهلش ولايت و مودّتِ شما».
و اگرچه اخبار در فضيلتِ آبه بى‏نهايت است، ۳ ما را درين كتاب اين قدر كفايت است.
امّا ورامين اگرچه دهى است، به منزلت از شهرها باز نماند. از آثارِ شريعت و انوارِ اسلام، از طاعات و عبادات و ملازمتِ خيرات و احسانى كه آنجا ظاهر است، از بركاتِ رضيّ الدّين ۴ ابوسعد - أسعده اللَّه فى الدّارين - و پسران او از بنيادِ مسجد جامع

1.فهرست، منتخب الدين بن بابويه، ص ۲۸۱، ح ۲؛ بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۲۲۸، ح‏۶۴.

2.صفحه «۲۰۰» چاپ قديم‏

3.اين تعبير از مصنف رحمه اللَّه عليه عجيب است؛ زيرا در باب آبه اخبار بسيار به نظر نمى‏رسد. بلى؛ به جز اين خبر خبرى ديگر نيز به نظر رسيده است، ليكن بر بى‏نهايت بودن اخبار در اين باب - چنانكه صريح عبارت متن است - مطلع نشده‏ام و درباره ساير بلاد نيز نظاير اين حديث را نقل كرده‏اند. مثلاً رافعى در تدوين درباره فضيلت قزوين چنين چيزى ذكر كرده است، و همچنين سيف هروى در تاريخ هرات (ص ۴۷). ليكن ناگفته نماناد كه آبه از قديم الايام دارالتشيع بوده و ساوه دار التسنّن؛ چنانكه ياقوت در معجم البلدان و قاضى نور اللَّه رحمه اللَّه عليه در مجالس المؤمنين و غير ايشان در غير آنها به اين مطلب تصريح كرده‏اند.

4.ع - ث: «رضى اللَّه».


نقض
214

خِطّه مسلمانان‏۱ نجنباند و نرنجاند.
و كاشان - بحمد اللَّه و منّه - منوّر و مشهور بوده است هميشه و بحمد اللَّه هست، به زينتِ اسلام و نورِ شريعت و قواعدِ آن از مساجدِ جامع و مساجدِ ديگر با آلت و عُدّت و مدارسِ بزرگ چون مدرسه صفويّه و مَجْديَّه و شَرَفيَّه و عزيزيّه با زينت و آلت و عُدّت و اوقاف و مدرّس، ۲ چون سيّد امام ضياء الدّين أبو الرّضا فضل اللَّه بن عليّ الحسنيّ، عديم النّظير در بلادِ عالم به علم و زهد، و غير او از ائمّه و قضاة و كثرتِ فقها و مُقْريان و مؤذّنان، و عقودِ مجالس و ترتيب‏۳ علماىِ سلف، چون قاضى ابو عليٍ‏ّ الطّوسىّ و اولادش [ چون قاضى جمال ابوالفتوح و قاضى خطير ابو منصور حرس اللَّه ظلّهما۴ ]و در وى مُصلحانِ بى‏مر و حاجيانِ بى‏عدد، و عمارتِ مشهد امام‏زاده عليّ بن محمّد الباقر ببار كرز است‏۵ كه مجد الدّين فرموده ۶است‏۷ در آن حدود با زينت و عُدّت و آلت و رونق و نور، و بركاتِ آن را۸ همه ملوك و وزرا خريدار، و سلاطين و امرا معترف‏۹ و غير آن و مانند اين؛ كه همه دلالت است بر صفاىِ ايمان و نُزهتِ طاعاتِ مؤمنانِ كاشان؛ عمّرها اللَّه بالعدل و التّوحيد و قبول الرّسالة و إثبات العصمة. ۱۰
امّا شهر آبه اگر چه شهرى است به‏صورت كوچك، بحمد اللَّه و مَنِّه بقعه بزرگوار است از شعارِ مسلمانى و آثارِ شريعتِ مصطفوى و سنّتِ علوى در جامع معمور كبير و صغير، با جمعه و جماعات و ترتيب ۱۱ عيدين و غدير و قدر و عاشور و برات و

1.ع: «مسلمان».

2.م: «و مدرّسين».

3.در نسخ صريحاً «ترتيب» است كه مصدر «رتب» مى‏باشد؛ ليكن شايد «تربيت» مناسب‏تر باشد.

4.ما بين دو قلاب فقط در دو نسخه «ح، د» است.

5.ع: «ببار كرز است». ث: «ببار كرز». م - ح: «ببار كرست». ح - د ندارند.

6.صفحه «۱۹۹» چاپ قديم‏

7.براى تفصيل اين مطالب مربوط به كاشان، رجوع شود به تعليقات ديوان راوندى و اگر توانستيم خلاصه‏اى از آن را در تعليقات مى‏آريم. إن شاء اللَّه تعالى.

8.ح: «و بركات و اوقاف بسيار و آن را».

9.م - ح: «معتقد».

10.قاضى شوشترى رحمه اللَّه عليه اين كلمات را نقل كرده؛ ليكن در عبارتش تصرّف نموده است. رجوع شود به مجالس المؤمنين، قسمت اماكن شريفه، و همچنين ترجمه آبه و ورامين و سارى و ارم و سبزوار را نيز از همين كتاب به عين عبارت آن نقل كرده است.

11.م: «تربيت».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430709
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به