خلعتهاىِ سنيّه ۱ برند، و روا نباشد كه خلفا خلعت به الموت فرستند.
پنجم، آن كه در سالى اندبار رسولانِ امرا و سپاهسالارانِ عراق به سارى شوند و تحفهها برند و از آنجا آيند و آرند، و معلوم است كه تركانِ غازى كه برين گونهاند كه اگر نقشِ ملحد بر ديوار ببينند، تيغ بكشند، بايد با ملحدان اين عمل را روا ندارند و با ايشان آمدوشد نكنند.
و چه نيكوتر است كه قرينه الموت آن جاى اولىتر باشد كه اهلِ آن وجوبِ معرفتِ خداى را حوالت به تقليد و تعليم كنند و أهل سارى و اُرَمْ وجوبِ معرفت را حوالت به عقل و نظر كنند. تا اين جمله مىخوانند و جوابِ آن كلمه مىدانند، ۲و جواب جنگ نشمرند. و ما توفيقى إلّا باللَّه.
امّا سبزوار - بحمد اللَّه و منّه - هم محلّ شيعت و اسلام است؛ آراسته به مدارسِ نيكو و مساجدِ نورانى و علما خلف از سلف، ۳ و طريقت و شريعت۴ آموخته. و لعنتِ ملاحده و خصومتِ بواطنه در آن بقعه آشكارا، و درس و مناظره و مجلس و ختماتِ قرآن متواتر و ظاهر. و عجبتر اين است كه هر لشكرى كه در عهدِ عبّاسِ غازى و ايناجبيگ مجاهد از رى روى بدان حدود نهند، غارت و نهب و ملحد كشتنِ ايشان به دامغان باشد و به سبزوار عادت نباشد. پس خواجه چون احوالِ دامغان و مذهبِ دامغانيان داند، بايد كه در حقِّ سبزوار زبان به ادب جنباند. و هذه قصيرةٌ عن طويلة. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
[ 68 ]
[ ادعاى مؤلف فضائح در گسترش مذهب شافعى و ابو حنيفه ]
[ داستان گرگ و روباه در فريبكارى مؤلف فضائح ]
آنگه گفته است:
و همه مشرق و مغرب مشحون است به اصحابِ شافعى و بوحنيفه، و تيغ و قلم ۵ در دستِ ايشان است.
1.ع - م: «و معلوم است كه تركان غازى بايد كه اگر نقش ملحد بر ديوار بينند، تيغ بكشند و چه نيكوتر است كه قرينه الموت آن اولىتر باشد كه وجوب معرفت خداى را حوالت به عقل و نظر نكنند». و متن به كمك ساير نسخ تصحيح شد.
2.صفحه «۲۰۲» چاپ قديم
3.م - ث - ب: «خلفاً عن سلف».
4.ح - د: «خلفاً عن سلف، طريقت شريعت».
5.ث - م - ب: «حكم».