223
نقض

[ 72 ]

[ ادعاى مؤلف فضائح در وضع سياسى شيعه ]

[ انبياء مشتاق لفظ و لقب شيعه ]

[ شيعه عنوانى براى ياران و پيروان على(ع) ]

[ ذكر اجمالى شيعيان على در ميان صحابه ]

[ ياوران راست اعتقاد على(ع) ]

[ مقام و منزلت محققان و عالمان شيعه در عصر ائمه ]

[ نام‏ها و القاب راويان و محدثان امامى متقدم و متأخر و كتب آنها ]

[ منزلت و نقش عالمان، فقيهان و متكلمان شيعه در توسعه علوم اسلامى ]

[ فهرست نام عالمان، متكلمان و فقيهان بزرگ شيعه ]

[ ميراث تفسيرى شيعه و اشاره به تفاسير معروف شيعه ]

[ نقش شيعه در دانش قرائت و عدلى‏مذهب بودن قاريان ]

[ همراهى زاهدان و عارفان نخستين با عقيده شيعه و دورى آنها از جبر و تشبيه ]

[ لغت‏دانان بزرگ اسلامى و گرايش آنها به شيعه ]

[ سلاطين و اميران آل بويه و اعتقاد آنها به شيعه و تلاش آنها در گسترش فرهنگ شيعى ]

[ پاسخ شافعى به اتهام رفض و عقيده او به محبت اهل بيت(ع) ]

[ سخن و نظر شيخ طوسى درباره شافعى ]

[ عقيده زبيده همسر هارون الرشيد به شيعه و محبت او به اهل بيت(ع) ]

[ فضل بن معقل و عقيده او به تشيع ]

[ ابو مسلم مروزى و عقيده او به تشيع ]

[ سلاطين و اميران مشهور شيعى و اثبات قدرت و شوكت سياسى شيعه ]

[ وزيران و دبيران بزرگ شيعه در عهد عباسيان ]

[ عظمت صاحب بن عباد و عقيده او به تشيع و اشاره به كتاب او در امامت ]

[ خواجه ابو الفضل عميد و عقيده او به تشيع ]

[ وزيران بزرگ شيعى و قصايدى در اثبات عقيده آنها در تشيع ]

[ اعتقاد عمومى مردم آبه (آوه) به تشيع ]

[ تعمير زيارتگاه‏هاى شيعه توسط امير ابو الفضل عراقى ]

[ منزلت خيرات مجد الملك براوستانى ]

[ اشاره به مقام و منزلت سعد الملك آوى وزير بزرگ شيعه ]

[ وزيران و بزرگان سياسى شيعه و خدمات فرهنگى آنها ]

[ وزيران شيعى معتقدان به تشيع اصولى ]

[ خواجگان و رؤساى بزرگ شيعه و خيرات و خدمات آنها ]

[ ابو اسعد ورامينى معمار حرم نبوى و كعبه ]

[ نقيبان و سادات علوى و خدمات و منزلت سياسى و اجتماعى آنها ]

[ مقام و منزلت رضويان قم ]

[ سادات و خاندان‏هاى صاحب‏نام شيعى در قزوين و رى ]

[ سادات و نقباى صاحب‏نام شيعه در نيشابور ]

[ علويان واقعى معتقد به شيعه و قائل به امامت ]

[ شاعران عرب و فارس معتقد به تشيع و اشعار و قصايد مذهبى آنها ]

[ مدح و منقبت اهل بيت در اشعار شاعران بزرگ ]

[ قصيده معروف فرزدق در مدح امام سجّاد(ع) ]

[ كميت بن زيد اسدى و شعر او در حب آل البيت ]

[ شعر دعبل خزاعى در مدح اهل بيت(ع) ]

[ سيد حميرى و محبت او به اهل بيت(ع) ]

[ شعر ابو نواس در منزلت امام رضا(ع) ]

[ اعتقاد ابو تمام طايى به تشيع ]

[ كُثيّر عزّه و عقيده او به تشيع و گرايش او به اهل بيت(ع) ]

[ شعر كشاجم بصرى در مدح و محبت اهل بيت(ع) ]

[ قصايد خواجه حسن دوريستى در مدح امام رضا(ع) ]

[ شاعران پارسى معتقد به تشيع ]

[ مذهب فردوسى و اعتقاد او به تشيع ]

[ فخرى جرجانى و ذكر مناقب اهل بيت(ع) در اشعار او ]

[ ظفر همدانى و اشعارش در مدح اهل بيت(ع) ]

[ عظمت و منزلت عالمان و بزرگان شيعه ]

[ قدر و منزلت شيعه در دين و دنيا ]

آنگه گفته است:
در جهان هرگز رافضى‏اى نبوده است كه او را در دين و دولت قدرى يا قدمى يا جاهى يا منزلتى يا حرمتى يا نامى ۱ بوده است.
امّا جوابِ اين فصل آن است كه ندانم ۲ كه بدين لفظ كه را مى‏خواهد؟ پس به ضرورت اسامىِ جماعتى از فنونِ طبقات ذكر كرده شود تا شبهت برخيزد به نظر در آن؛ امّا شبهتى نيست كه ازين، رافضى‏اى شيعى‏اى ۳ را مى‏خواهد.
ابتدا از أنبيا در گيريم. بارى تعالى ابراهيم خليل را با رفعتِ درجه نبوّت، شيعى مى‏گويد؛ آنجا كه گفت: «وَ إنَّ مِنْ شيعَتِهَِلإِبْراهيمَ»۴ . و از امّتانِ پيشين پيروانِ كليمِ خود را بدين لفظ و لقب ياد مى‏كند؛ آنجا كه گفت: «هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ»۵ معلوم است از لغتِ عرب كه شيعى، پيرو و ياور و مقتدى باشد. پس اين لقب چو ۶ از آدم بگذرى، همه انبيا را بشايد و همه اوليا را محتمل باشد پسروىِ ۷ دگران. و از بعدِ رسول - عليه السلام - اين لفظ اجرا كردند در پيروان و ياران ۸و ياوران و انصارانِ ۹ اميرالمؤمنين علىّ مرتضى؛ از عهدِ او تا به قيامت، هر كه امام منصوص و مقطوعٌ على‏ عصمَتِهِ گفته است و گويد. ۱۰
و در حالتِ أوّل بوذر است و سلمان و عمّار و مقداد و خزيمة و حذيفة اليمان و

1.ع - ث: «يا باقى» (به ضبط صريح).

2.ع: «جواب اين فصل كه ندانم».

3.ث - م - ب: «رافضى شيعى». ح: «رافضى شيعه».

4.آيه ۸۳ سوره مباركه صافات.

5.از آيه ۱۵ سوره مباركه قصص.

6.م - ح: «چون». ث - ب: «جز».

7.ح - د: «پسروى» را ندارند.

8.صفحه «۲۰۸» چاپ قديم‏

9.ع: غير مقروّ. ح - م: «انصار». و متن موافق نسخه «ث» است و نظير اين تعبير در اين نوع جمع در آن زمان فراوان بوده است؛ مثلاً مى‏گفته‏اند «اصحابان ما»؛ چنانكه تفسير ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه پر از آن است.

10.محقق أردبيلى رحمه اللَّه عليه در آخر حديقة الشيعه گفته: «فصل. بعضى از عوامِ اهل سنت را اعتقاد اين است كه دين شيعه تازه به هم رسيده و ابتداى آن زمان شاه اسماعيل است و نمى‏دانند كه هر كه اميرالمؤمنين عليه السلام را بى‏فاصله بعد از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله امام و جانشين مى‏داند، شيعه است، و هر كه ابوبكر را خليفه مى‏داند سنى». و ملاك در تشيع همين است كه گفته است.


نقض
222

مذهبِ خواجه در وجوبِ معرفت با مذهبِ ملحدان برابر است و خطِّ رئيس و عالم خواجه به حجّت ستده و ايشان را از مذهبِ صد و پنجاه ساله تبرّا فرموده. و در جهان او را و بوحنيفه را دشمنى نيست از مجبّران عظيم‏تر؛ تا داند كه تقيّه و نفاق كرده است درين اجرا. و السّلام.

[ 70 ]

[ عدم ارتباط مذهب اسماعيلى و شيوه ملاحده با مذهب شيعه و سنّى ]

آنگه گفته است:
و هرگز هيچ سنّى‏اى را تهمتِ الحاد نيفتاده است.
امّا جوابِ اين كلمه آن است كه خلاف نيست كه سنّى ملحد نباشد و شيعى ملحد نباشد. ملحد ملحد باشد، به هر مذهب كه التجا كند؛ امّا عادتِ ملاحده آن باشد كه هر گروهى خود را بر مذهبى بندند. امّا خواجه مى‏بايست كه حسن صبّاح و بُلفتوح گوره‏خر، و بُلغنايمك ديه‏دار ۱ اصفهانى و عطّاش أقرع و بُلمعالى نَحّاس ۲و ولسان‏۳ و سمّاك و محسّن خالدى و ابراهيم سهلوى و احمدعلى حامد بسطامى و يوسف بااسحاق خوزى و اسماعيل بااحمدان را فراموش نكرده بودى و شرمى بداشتى از تكرارِ بى‏فايده كه ملحد خود ملحد باشد؛ بر هر طريقه كه نمايد. عليهم لعائن اللَّه و لعنة اللّاعنين.

[ 71 ]

آنگه گفته است:
من به قم بودم در مسجدى رفتم سگى را ديدم.
امّا جوابِ اين محالاتِ بى‏وزن آن است كه در مساجدِ بيران شده كه در و ديوار ندارد، سگ و سگ شكلان درشوند؛ اگر به قم باشد و اگر به اصفهان. و آن نقصان و بطلانِ مذهب را نشايد و عقلا اين معنى دانند. ۴

1.م - ح: «بلعثمانك».

2.صفحه «۲۰۷» چاپ قديم‏

3.ع: «و ولسنان» و تصحيح اين كلمه ميسر نشد.

4.دو نسخه «ح - د» از اعتراض «آنگه گفته است: من به قم بودم» تا اينجا را ندارند.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402255
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به