233
نقض

و اگر شبهه در وزرا و اصحابِ قلم است، ۱ هم بوده‏اند بزرگانِ معتبر و وزيران مشتَهَر، چون عليّ بن يقطين كه وزيرِ هارون بود، و فضل بن سهل ذوالرّياستين ۲كه وزير مأمون بود، و أبو الحسنِ فرات كه وزيرِ مقتدر بود، و رئيس أبو اسحاق مشكوى ۳ كه مشير و مدبّرِ ملك بود، و شرف الدّين انوشروانِ خالد كه وزيرِ مُسترشد بود، و عزيز الحضرة عليّ بن عمران الكاشى ۴ كه وزير و مشيرِ ملك سلاطين بود، و غير ايشان از وزراى خلفاى بنى‏العبّاس كه به ذكرِ همه كتاب بيفزايد.
و در عجم دستاربندى به فضل و عدل از صاحبِ كافى بزرگ‏تر نبوده است. أبو القاسم ابن العبّاد بن العبّاس كه هنوز وزرا را به حرمتِ او «صاحب» نويسند، و توقيعات و خطوط و رسوم او هنوز مقتداىِ اصحابِ دولت است، و كتب‏خانه ۵ صاحبى به روده ۶ او نصب فرموده است. ۷ در تشيّع به صفتى بوده است كه كتابى مفرد تصنيفِ اوست در امامتِ دوازده معصوم، و ابيات و اشعارِ او كه دلالت است بر مذهبِ او بسى است و يك بيت از او اين است كه گفته است:

إنّ عليّ بن أبي طالبٍ‏إمامنا في سورة المائدة
فقل لمن لامك في حُبّه‏خانتك في مولدك الوالدة۸
و بعد از آن خواجه بوالفضل عميد، معروف و مشهور به فضل و اصل، سى‏صد ورده ۹ آزاد فرموده در عهدِ دولتِ خويش، و املاكِ وى در عراق هنوز به وى منسوب

1.براى ملاحظه ترجمه و شرح حال وزرا و اصحاب قلم مذكور، رجوع شود به تعليقه ۹۶.

2.صفحه «۲۱۷» چاپ قديم‏

3.ع - م - ب: «مسگوى» (با سين مهمله). ح - د: «شكوى».

4.م - ب: «غرّ الحضرت». ح: «عذره الحضيرة». د: «عمدة الحضرة».

5.ع: «كتب» (تنها، بدون خانه). ب - ث: «گفته صاحب». و شايد در اين دو نسخه «گفته» تصحيف و تحريف از «مكتبه» است كه به معنى كتابخانه مى‏باشد.

6.روده، محله‏اى از محلات رى بوده است.

7.م - ح - د: «و كتب‏خانه صاحبى به روضه او نصب است».

8.روضة الواعظين، ص ۱۳۱. در اين كتاب بيت دوم بر اول مقدم شده به نقل از خزيمة بن ثابت ذوالشهادتين. و مراجعه شود به: فهرست منتجب الدين، ص ۲۷۷؛ الغدير، ج ۴، ص ۳۲۱.

9.م - ح: «برده». در برهان قاطع گفته: «برده بر وزن ارده، به معنى اسيرشده باشد مطلقاً، خواه دختر و خواه پسر». پس در «ورده» كه در متن است «واو» مبدل از باء است.


نقض
232

بود بلا شبهه. و بومسلم مرغزى ۱ كه بُلْعَبّاس ۲ سَفّاح را از كوفه بياورد به بغداد و به خلافت بنشاند، و لعنتِ امير المؤمنين از جهان برداشت، و خلافت از بنى اُميّه ۳و مروانيان فروگشود، هم شيعى و معتقد بوده است. و جَسْتان كه بر ملكِ خود ۴ از رى به بغداد رفت شيعى بوده است. و شهرياران و ملوكِ مازندران * ۵ و امير سپاه‏سالار ضياء الدّين زنگى جُشَمى، ۶ معتقد و عالم و مُجاهد و متعصّب و مستبصر و أسلافِ او - رحمة اللَّه عليهم - * خلفاً عن سلفٍ چون قارن ۷ و شهريار و گردبازو و اصفهبد على - رحمة اللَّه عليهم و على أسلافهم - نه همه شيعى و معتقد و مستبصر بوده‏اند؟ و خاندانِ صَدَقَة و دُبَيْس ۸ و مُهَلْهِلْ؛ ۹ و معلوم است تغلّب و قدرت ايشان در فرماندهى و حكم، و پيوندِ ايشان با سلاطينِ آل سلجوق و خاندانِ ديالمانِ عراق چون دسان ۱۰ و منوچهريان. و سرخابِ آبه با شوكت و قدرتِ او، و خاندانِ علاء الدّوله يزد و اسلافِ ايشان، و ديلمانِ آبه و ساوه و قزوين. و اصپهبدانِ نوقان، و ملوكِ ديلمان در بلاد و ديار قهستان، همه شيعيان و مجاهدانِ راه حقّ از فرزندانِ سيفِ ذي يَزَنْ كه بشارت داد عبدالمطّلب را به نبوّتِ مصطفى پيش از بعثت به چند سال، و مانند اين جماعت كه به ذكرِ همه نتوان رسيد؛ چه سلاطين و جهانبانان، و چه ملوك و جهانداران، و چه كوتوالان و سپهسالاران در عرب و عجم، همه شيعى و امامتى، ۱۱ و اميرانِ حرمينِ مكّه و مدينه كه بوده‏اند و هستند.

1.ث - ب - م: «مروزى».

2.م - ح - د: «أبوالعباس».

3.صفحه «۲۱۶» چاپ قديم‏

4.م - ح - د: «از ملك خود».

5.ح - د. عبارت ميان دو ستاره را ندارند.

6.نسخ ع - ث - م - ب: «حشمى» (به حاء حطى مهمله). ح - د نيز ندارند چنانكه گفتيم؛ پس تصحيح قياسى است.

7.ث - م - ب: «فنادن». ح: «قارون».

8.دبيس بر وزن زبير است.

9.مهلهل به صيغه اسم فاعل از اعلام عرب است. در اقرب الموارد گفته است: «المهلهل اسم فاعل و أخو كليب وائل، لأنّه أوّل من أرق الشعر». و در منتهى الارب گفته: «مهلهل للفاعل، لقب عدى كه شاعرى است، يا لقب ربيعه، لقب لأنّه أوّل من أرق الشعر، أو بقوله: لما توغل في الكراع هجيتهم».

10.ع - ب: «حنيتان». م: «دبيثان». ح - د: «كئيان». ث: «دينتان».

11.ث - ب - م - ح - د: «امامى».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402304
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به