237
نقض

مسلمانان رسيده از شيعى و حنفى ۱ و سنّى.
و از خواجگان و رؤسا كه در عدادِ ۲ اعتبار و التفات آيند، ۳ چون أبوعبداللَّه الفضل بن محمود كه رئيسِ اصفهان بود شيعى خَيِّرْ - رحمة اللَّه عليه - و خواجه أبوصمصام الزّينابادى با حرمت و عدل و مروّت و فضل، و عميد خليفه و استاد أبوالعميد الرّازي و خواجه اميرك شيعى رازى و مهذّب مستوفى قمى و استاد ناصح الدّين أبوجعفر كمح ۴ و خواجه ۵ على ساروقى و نجيب أبوالهيجاء آوى و بوذر مشكوى و ربيب محمّد كلينى ۶ و رضيّ الدّين أبوسعد ورامينى، معمارِ حرمِ خداى و رسول؛ به چند موقفِ حجّ باستاده عماراتِ مشاهد فرموده و مدارس كرده ۷و فرزندانِ وى با خيرات و احسان بى‏مر؛ عماد الحاجّ و الحرمين الحسين بن أبي‏سعد عالم و زاهد و محسن و خيّر، و صفيّ الدّين أحمد بن أبى‏سعد، آنگه دهخداى فخراور هشتوردى، ۸ و پسرش جمال الدّين عبد الصّمد غازى شهيد - رحمة اللَّه عليه - و امير دبيس خرقانى و دهخداى على بوطاهران استادجردى و كيا اميركا و سيّد بهاء الدّين بُلعزّ ۹ كلينى و اصيل محمّد بوطيّب و دهخداى بختيار زيدان، و كمال بُلْقاسم ۱۰ خوابى و على مستوفى خوابى ۱۱ و

1.ح - د: به اضافه «شفعوى» در اينجا.

2.ع - ث - م - ب: «عدد» و قياساً تصحيح شد.

3.ح: «كه در عدد نيايند». د: «كه در عهده عدد نيايند». و براى ملاحظه تراجم و مطالب مذكوره تحت عنوان «خواجگان و رؤسا» رجوع شود به تعليقه ۹۷.

4.ح - د: «كهيع» و شايد صحيح «كميح» يا «كهيح» بوده است؛ به تقريرى كه در تعليقات ياد خواهد شد؛ إن شاء اللَّه تعالى.

5.عبارت دو نسخه ح - د چنين است: «و عماد الحاج الحسين أبى‏سعيد عالم و زاهد و خير، و صفى الدّين أحمد بن أبى‏سعيد [ ح: «أبى سعد» ] هر دو برادر پسران ابوسعد ورامينى و خاندان ايشان، و خواجه على ساروقى و نجيب الدّين ابو الهيجاء و رضى الدّين (تا آخر)».

6.ث - م - ب: «زينب محمد كامنى»، ح - د ندارند.

7.صفحه «۲۲۳» چاپ قديم‏

8.ع - ث: «هشيوردى». م - ب: «هسوردى» (بدون هيچ نقطه‏اى).

9.ث - م - ب - ح - د: «بوالعزّ».

10.ث - م - ب - ح - د: «ابوالقاسم».

11.ع - ث: «خوابى» و شايد مراد «خوافى» بوده است. و عبارت: «على مستوفى خوابى» را نسخ ب - م ندارند.


نقض
236

شرف ۱ أبورجاء و اثير الدّين الحسن بن العلاء الحمرمى ۲ و مسلم قريش خود از مقدّمان ۳ بوده است و صولت و عظمت و پادشاهى او معروف است و قبّه عسكريّين علىّ نقى و حسن عسكرى - عليهما السلام - به سُرّ مَنْ رأى او فرموده است و از رفعتِ درجه آنجا مدفون است. * ۴ و بعد از آن كمال ثابت قمّى و رضى بوسعد مستوفى خوافى و مكين بوالفخر قمّى و كيا مختصّ الدّين الرّازى * و پسرش عماد الدّين ابوالمعالى با فضل و رفعت و مروّت و امانت، و شمس الدّين محمد بنيمان ۵ تفرشى، ۶ همه مستوفيان معتبر.
۷اين جماعت همه شيعىِ معتقدِ اصولى بودند با مرتبه فضل و درجه و رفعت و كمالِ دانش و احسان و اعتقاد ايشان و خيرات بى‏مر از خالى ۸ و باقى، و به همه طوايف

1.ب - ح - د: «و شرف الدّين».

2.م - ب: «الحسن بن أبى العلاء الحمرى [ م: الحميرى ]». ح: «حسين بن العلا الجزمى». د: «الحسين بن المعلى الحرمى».

3.م - ح - د: «از متقدّمان».

4.عبارت ميان دو ستاره در دو نسخه ح - د نيست.

5.ع: «بنيمايان». ث: «بنيابان». م - ب: «بنيامان». ح: «سمايان». د: «سامان».

6.م - ب: «تفريشى». ح: «طبرسى». د: «طبرى» و متن مطابق ع - ث است. و نظر به اين مورد است آنچه در ذيل صفحه ۲۲۵ چاپ سابق گفته‏ايم: «از اين نسخه‏بدل‏ها به‏خوبى روشن مى‏شود كه "طبرس" عبارت اخراى "تفرش = تفريش" است و تحقيق اين مطلب در ضمن تعليقات آخر كتاب ذكر مى‏شود. إن شاء اللَّه تعالى». پوشيده نماناد كه عبارت دو نسخه ح - د در اينجا اين طور است: «و پسرش عماد الدين ابوالمعالى با فضل و رفعت و امانت [ د: به اضافه «و مروّت» ] و شمس الدّين محمد سمايان طبرسى [ د: «سامان طبرى» ]و بعد از آن كمال ثابت قمى، و رضى الدين أبو سعد مستوفى خورى [ د: «خوارى» ] و پسرش خواجه عزيز الدّين مستوفى كه مشير و مدير ملك سلطان معظم اباطالب طغرل بن ارسلان و اتابك معظم جهان‏پهلوان - أعزّ اللَّه أنصارهما - است، و بعد از آن خواجه مكين الدين أبو الفخر قمى، و كتاب محيى الدين رازى». علامه قزوينى رحمه اللَّه عليه در حاشيه اين جمله دعائيه (أعزّ الله أنصارهما) از نسخه «ح» كه مدّت‏ها به عنوان امانت در نزدش بوده، به خطّ شريف خود با مداد مرقوم فرموده‏اند: «تأليف كتاب در عهد طغرل اخير و جهان‏پهلوان بوده است» و در نسخه‏اى كه از روى همين نسخه «ح» براى وى استنساخ شده بوده، در همين مورد از حاشيه علامت نقطه سؤال گذاشته است. و اين استفهام و استظهار بسيار متين و قابل قبول است و در مقدّمه از آن بحث خواهد شد. ان شاء اللَّه تعالى.

7.صفحه «۲۲۲» چاپ قديم‏

8.ع - ث - ب: «حالى». م - ح: «جانى و مالى». در قاموس گفته: «خلا الشى = مضى». زبيدى در شرح آن گفته: «و منه قوله تعالى: «وَ إنْ مِنْ اُمَّةٍ إلاّ خَلا فيها نَذيرٌ» أى مضى و أرسل، و القرون الخالية هم المواضى». و نام كتاب بيرونى، الاثار الباقية عن القرون الخالية، مأخوذ از قبيل اين تعبير است.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398826
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به