239
نقض

خواجه نظام الملك به وصلت با وى تقرّب و تبرّك نمودند، چهار صد [ من ]خَوْضه مُفَرَّدْ ۱ در تركه او ۲ آمد. ۳ و فضل و علمِ او از كتب و خطبِ او معلوم شود، و هنوز شرف و فضل نقابت در خاندانِ او در عِراق باقى است به اقبال و تأييدِ ملك الامراء السّادات عالم مرتضى كبير شرف الدّين محمّد بن على كه در علم و زهد وارث شمع مكّه و يثرب است، و در جاه و وقار، سيّدِ ساداتِ مشرق و مغرب است. و أقول فيه ما قال الفرزدق في أبيه:

يَكادُ يُمْسِكُهُ عِرْفانَ راحَتِهِ‏رُكْنُ الْحَطيمِ إذا ما جاءَ يَسْتَلِمُ۴
و قوامى رازى تخلّص از قصيده توحيد و مناقب بدو نيكو كرد كه گفت:
۵
تا صاحب الزّمان برسيدن به كارِ دين‏أولى‏ترين كسى شرف الدّين مرتضاست۶
و برادرانِ او تاج الدّين و أمير شمس الدّين بوالفضل رضوى به قم، و آن تجمّل و ترفّع كه از وى حكايت كنند و كافّه رضويان كه به ذكر همه كتاب بيفزايد.

1.نسخ: «چهارصد حصه مفرد». براى وجه تصحيح، رجوع شود به تعليقه ۹۹.

2.ب: «در درك او».

3.م - ح - د: «بيرون آمد».

4.مجلسى رحمه اللَّه عليه بعد از نقل قصيده فرزدق در بحار (ج ۴۶، ص ۱۲۸) تحت عنوان «بيان» براى قصيده گفته است: «قوله: عرفان، مفعول لأجله». شيخ محمد سماوى رحمه اللَّه عليه در الكواكب السماوية فى شرح قصيدة الفرزدق العلوية ضمن شرح بيت، گفته: «و عرفان مصدر عرف كمعرفة و عرف، و هو مفعول لأجله و راحته مضاف إليه (تا آن كه گفته) و التقدير: إذا جاء البيت يستلم الرّكن يكاد الرّكن يمسكه لعرفان راحته، أي يعتصم به، أو يحبسه من أجل حُبّه له و تبرّكه به». و محصل بيت به فارسى اين است كه: «هنگامى كه حضرت سجاد عليه السلام بيت را زيارت مى‏كند و دست خود را براى استلام به ركن مى‏گذارد و بر روى آن دست مى‏كشد، نزديك است كه ركن دست او را نگاه دارد تا تبرك بدان بجويد؛ يعنى در استلام كه مردم تبرك به ركن مى‏جويند هنگام استلام آن حضرت ركن را، ركن تبرك به استلام آن حضرت مى‏جويد و طريق تمسك و توسل به وى را مى‏پويد و به جهت فوز به اين نعمت عظمى و بركت كبرى، سر افتخار بر آسمان مى‏سايد و بر عالم بالا تبختر و مباهات مى‏كند». و همچنين اين قصيده را نقل كرده‏اند: الإرشاد، ج ۲، ص ۱۵۱؛ الاختصاص، ص ۱۹۲؛ الأمالي، سيد مرتضى، ج ۱، ص ۴۸؛ الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ المعجم الكبير، ج ۳، ص ۱۰۱؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۱، ص ۴۰۰؛ سير أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۹.

5.صفحه «۲۲۵» چاپ قديم‏

6.ديوان قوامى، ص ۷۵؛ فهرست منتجب الدين، ص ۳۳۷.


نقض
238

خواجه عبدالرّحمن الرّازى وزيرِ بدان بزرگى، و استاد بنگير و فرامرز و فيروزان و كامروا، همه خواجگانِ معتبر معروف، شيعىِ معتبرِ معتقد. تاج الدّوله ساوه، كاميار و كاماور و منوچهر اسفرستان، ۱ و جستان وردان سلام ۲ و غير ايشان ۳ همه شيعيان و معتقد.
و از ساداتِ كبار كه در خِطّه عِراق و حدودِ خوراسان بوده‏اند، در اين عهد و مُدَّتِ قريب، ذكر بهرى برود كه به همه نتوان رسيد. ۴
اوّلاً نقيب طاهر موسوى با فضل و عُدّت و جاه و حرمت، و سيّد أبو طاهر الجعفرى عالم و زاهد و شاعر، آنگه خاندانِ سيّد بوهاشم علاء الدّوله كه هنوز حكم در آن خانه ۵ باقى است، و خاندانِ سيّد نقيب جمال الدّين شرفشاه الحسينى ۶به آوه، ۷ و سيّد طباطبا الحسنى ۸ به اصفهان با علم و منزلت و هو صاحب شَعر رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله - ، و سيّد قوام الشّرف ۹ الحسينى * به اصفهان با درجتِ تمام و حرمتِ عظيم، آنگه خاندان سيّد زكى به رى و به قم و به كاشان، و حرمتِ جاه ۱۰ و رفعتِ او در مال و نعمت و فضل و نسب، و پسرش سيّد أجلّ المرتضى ذو الفخرين أبو الحسن ۱۱ عليّ بن المطهّر بن علي - رضي اللَّه عنه - كه بيرون از آن كه سلاطينِ آل سلجوق و

1.ح - د: «به آبه».

2.ب - م: «سفرستان»، ح - د ندارند.

3.ع: «سلعمه» يا «سلغر» (در واقع غير مقرو و ناخوانا است).

4.عبارت دو نسخه «ح - د» از «آنگه دهخداى فخراور» تا اينجا به اين صورت است: «و دهخداى أبو سعدصابوبى و دهخداى [ فقط در نسخه ح ] ملكا يونس و سديد الدين حسن بن موسى اسنابادى و امير رئيس خرقانى و دهخداى علىّ بن أبى طاهر و كيا اميركا حسين كلبى و اصيل محمد ابوطيب و دهخداى بختيار بن بدر الدّين و كمال ابوالقسم خولبى و سيد بهاء الدّين ابو العزّ كلبى و على مستوفى خولبى و خواجه عبد الرحمن رازى و استاد بنجر [ د ] (بدون نقطه‏اى) ]و فرامرز و فيروزان، همه خواجگان معتبر و معروف شاعى معتقد، و تاج الدّوله ساوه، و كامروا، و كام‏آور، و منوچهر، و غير ايشان».

5.براى تراجم سادات و ساير رجال مذكور در اين فصل رجوع شود به تعليقه ۹۸.

6.م - ح - د: «خاندان». و مراد از خانه در متن همان خاندان و خانواده است كه به تبع لغت عرب به كار رفته؛ زيرا كه ايشان مى‏گويند: بيت فلان بيت جليل، يعنى خاندان فلان كس، خاندانى بزرگ است.

7.صفحه «۲۲۴» چاپ قديم‏

8.ح - د: «الحسين».

9.ح: «قوام شرف الحسين». د: «شرف الدين حسين».

10.ح - د: «و حرمت و تمكين و جاه».

11.ح - د: «أبوالحسين».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430207
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به