خواجه نظام الملك به وصلت با وى تقرّب و تبرّك نمودند، چهار صد [ من ]خَوْضه مُفَرَّدْ ۱ در تركه او ۲ آمد. ۳ و فضل و علمِ او از كتب و خطبِ او معلوم شود، و هنوز شرف و فضل نقابت در خاندانِ او در عِراق باقى است به اقبال و تأييدِ ملك الامراء السّادات عالم مرتضى كبير شرف الدّين محمّد بن على كه در علم و زهد وارث شمع مكّه و يثرب است، و در جاه و وقار، سيّدِ ساداتِ مشرق و مغرب است. و أقول فيه ما قال الفرزدق في أبيه:
يَكادُ يُمْسِكُهُ عِرْفانَ راحَتِهِرُكْنُ الْحَطيمِ إذا ما جاءَ يَسْتَلِمُ۴
و قوامى رازى تخلّص از قصيده توحيد و مناقب بدو نيكو كرد كه گفت:
۵
تا صاحب الزّمان برسيدن به كارِ دينأولىترين كسى شرف الدّين مرتضاست۶
و برادرانِ او تاج الدّين و أمير شمس الدّين بوالفضل رضوى به قم، و آن تجمّل و ترفّع كه از وى حكايت كنند و كافّه رضويان كه به ذكر همه كتاب بيفزايد.
1.نسخ: «چهارصد حصه مفرد». براى وجه تصحيح، رجوع شود به تعليقه ۹۹.
2.ب: «در درك او».
3.م - ح - د: «بيرون آمد».
4.مجلسى رحمه اللَّه عليه بعد از نقل قصيده فرزدق در بحار (ج ۴۶، ص ۱۲۸) تحت عنوان «بيان» براى قصيده گفته است: «قوله: عرفان، مفعول لأجله». شيخ محمد سماوى رحمه اللَّه عليه در الكواكب السماوية فى شرح قصيدة الفرزدق العلوية ضمن شرح بيت، گفته: «و عرفان مصدر عرف كمعرفة و عرف، و هو مفعول لأجله و راحته مضاف إليه (تا آن كه گفته) و التقدير: إذا جاء البيت يستلم الرّكن يكاد الرّكن يمسكه لعرفان راحته، أي يعتصم به، أو يحبسه من أجل حُبّه له و تبرّكه به». و محصل بيت به فارسى اين است كه: «هنگامى كه حضرت سجاد عليه السلام بيت را زيارت مىكند و دست خود را براى استلام به ركن مىگذارد و بر روى آن دست مىكشد، نزديك است كه ركن دست او را نگاه دارد تا تبرك بدان بجويد؛ يعنى در استلام كه مردم تبرك به ركن مىجويند هنگام استلام آن حضرت ركن را، ركن تبرك به استلام آن حضرت مىجويد و طريق تمسك و توسل به وى را مىپويد و به جهت فوز به اين نعمت عظمى و بركت كبرى، سر افتخار بر آسمان مىسايد و بر عالم بالا تبختر و مباهات مىكند». و همچنين اين قصيده را نقل كردهاند: الإرشاد، ج ۲، ص ۱۵۱؛ الاختصاص، ص ۱۹۲؛ الأمالي، سيد مرتضى، ج ۱، ص ۴۸؛ الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ المعجم الكبير، ج ۳، ص ۱۰۱؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۱، ص ۴۰۰؛ سير أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۹.
5.صفحه «۲۲۵» چاپ قديم
6.ديوان قوامى، ص ۷۵؛ فهرست منتجب الدين، ص ۳۳۷.