25
نقض

بعضى دوستان، كتابخانه حضرت معظّم له داراى بسيارى از نفايس كتب نادره فارسى و عربى است. خداوند امثال اين اشخاص فاضل محبّ فضل و ادب و عشّاق كتب و آثار قدما را كه از بركات وجود آنان ثمره زحمات اسلاف به أعقاب و أخلاف منتقل مى‏گردد و از تلف شدن بالكلّى نجات مى‏يابد، زياد كناد و عمر و سعادت و مكنت اين‏گونه افراد خيّر نيك‏خواه نوع و حفّاظ و خزّان ثروت معنوى جامعه را به أقصى درجات ممكنه، امتداد دهاد. بمنّه و جُوده.
كتاب مزبور، يعنى بعض مثالب النّواصب فى نقض بعض فضائح الرّوافض كه از اين به بعد حبّاً للاختصار در طىّ اين عريضه هميشه از آن به كتاب نقض الفضائح تغيير خواهم نمود، از جمله كتب بسيار مهمه شيعه است كه اين جانب سال‏هاى دراز است از وجود آن در سوابق أيام الى قرن يازدهم هجرى به توسّط قاضى نور اللَّه شوشترى صاحب مجالس المؤمنين و ميرزا عبد اللَّه اصفهانى معروف به افندى صاحب رياض العلماء باخبر بودم.
صاحب مجالس المؤمنين، فصول مطوّل در تضاعيف كتاب خود به عين عبارت از كتاب نقض الفضائح نقل كرده است و تا آنجا كه اين جانب تتبّع نموده‏ام، 24 يا 25 مرتبه از آن مطالبى اقتباس نموده، گاه بسيار مطوّل قريب شش هفت صفحه بزرگ و گاه يكى دو صفحه و گاه يكى دو سه جمله، و شرح حال خود مؤلف آن را نيز در اواسط مجلس پنجم از كتاب خود مشروحاً مفصَّلاً با نقل مبلغ عظيمى از متن خود كتاب نقض الفضائح ذكر كرده است و اين‏جانب از مطالعه اين همه فوائد بسيار مفيد تاريخى و جغرافيايى و ملل و نحلى، يعنى راجع به مناقضات بين شيعه و اهل سنت و جماعت كه هردو فرقه از اهالى خاك پاك ايران و عموماً از سكنه رى و قزوين و قم و كاشان و آوه و ساوه و طبرستان و آن صفحات بوده‏اند، يعنى از همان نقاط و بلادى كه امروزه (اقلا از حيث دين و مذهب) همه با هم برادر و برابر ولى در آن اعصار به آن درجه با هم ضد و نقيض و به خون يكديگر تشنه بوده‏اند كه اين همه كتب نفيسه از قبيل همين كتاب نقض الفضائح عبد الجليل قزوينى، و نهج الحقّ


نقض
24

مسلمانان كه دفعِ مضرّتِ معلوم و مظنون، از نفس واجب است هرگاه كه مدفوعٌ به دون مدفوعٌ له باشد.
و از اينجا است كه در عهدِ دولتِ محمّدى، عمّار ياسر - رضى اللَّه عنه - چون رسول - عليه السلام - هجرت كرد از مكّه، با غيبتِ رسول، كفّار قريش او را بگرفتند و گفتند: خدا را و محمّد را دشنام ده؛ واگرنه تو را هلاك كنيم. او آنچه درخواستند بگفت و خلاص يافت. خبر به مدينه رسيد كه عمّار به بدى در حقِ‏ّ خداى تعالى و رسول - عليه السلام - زبان جنبانيده است. بعضى از صحابه بر وى انكار مى‏كردند. بارى تعالى آيت فرستاد كه بر عمّار هيچ غرامت نيست و به وقتِ دفعِ مضرّت، تقيّه روا است؛ آنجا كه گفت: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ۱إلاّ مَنْ اُكْرِهَ۲وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنُّ بِاْلإيمانِ».۳ و مانند اين در عهدِ همه انبيا در وقتِ نزولِ خوف بوده است و قرآن مجيد بدان ناطق كه ابراهيم خليل اللَّه را - عليه السلام - بگرفتند كه: «ءَ أنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إبْراهيمُ»۴ به وجهى جواب داد كه تقيّه بود در آن. گفت: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا...»۵ الآية. و در دگر انبيا كه به ذكرِ همه، كتاب مطوّل شود.
و اگر خواجه عقل و قرآن را منكر است، بارى از ضرورت ۶ نمى‏بيند و نمى‏شنود كه چون در بازارها و در لشكرگاه‏ها تُركى يكى را از مجبّره، مى‏گويد تو أشعرى‏اى؟ مى‏گويد: نه من سنّى‏ام، و مذهبِ صد و پنجاه ساله به تقيّه پنهان مى‏كند و چون به ضرورت رسد تبرّا مى‏كند از آن؛ تا بر تقيّه انكار نكند و بر قولِ بى‏حجّت اصرار نكند.

گفتار علامه قزوينى درباره نقض‏

علّامه محمّد قزوينى، مطالب ذيل را در پاسخ نامه‏اى نوشته كه آقاى على‏اصغر حكمت به او نگاشته بود و در آن پيدا شدن نسخه كتاب نقض را خبر داده بود.۷
پس از مژده سلامتى وجود مبارك، چيزى كه در رقيمه كريمه اين‏جانب را از هر چيز بيشتر خوشوقت و سراپاى وجودِ مرا غرق فرح و شادى و شعف نمود، خبر خيريّت اثر وجودِ كتابِ بسيار بسيار نفيسِ مهمّ مفيد ممتّع دلكش ضالّه منشوده چندين ساله اين حقير، يعنى كتاب مستطاب جليل القدر، عظيم الشّأن نادر - الوجود، أعزّ از كبريت أحمر، بعض مثالب النّواصب فى نقض بعض فضائح الرّوافض، تأليف شيخ جليل، عبد الجليل بن ابى الحسين بن ابى الفضل قزوينى است در شيراز، در كتابخانه آقاى محمّد حسين شعاع - حفظه اللَّه من شرّ كلِّ همج رعاع و متّعنا اللَّه بطول بقاء وجوده النفّاع - كه از قرار تقرير

1.صفحه «۲۰» چاپ قديم‏

2.در دو نسخه ح و س، ربط كلام در اين مورد گسيخته شده و عبارت به اين صورت در آمده است: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إلاّ مَنْ اُكْرِهَ» . اما آن كه گفته است: مى‏گويند: عن أبى عبداللَّه عن أبيه عن آبائه عن رسول اللَّه، و جعفر از آن اسناد آگاه نيست. اما جواب كه روايات مى‏برند تا به جعفر و پدرانش (تا آخر عبارت كه در ورق هشتم نسخه ح، سطر سوم، و ورق هفتم نسخه س، سطر ۱۱ موجود است). پس به خوبى روشن مى‏شود كه اين دو نسخه يكى از روى ديگرى استنساخ شده است و سبب اين امر و وجه اين انقطاع ربط و اين را كه باقىِ اصلِ صحيحِ عبارتِ متن كه در اين دو نسخه بوده به كجا منتقل شده است، در آينده خواهيم گفت؛ إن شاء اللَّه تعالى.

3.از آيه ۱۰۶ سوره مباركه نحل.

4.از آيه ۶۲، سوره مباركه انبياء.

5.صدر آيه ۶۲ سوره مباركه أنبياء.

6.ب - م: «از ضروريات».

7.براى اطلاع به همه نامه مرحوم قزوينى رجوع شود به مجلد «مقدمه نقض و تعليقات آن»، ص ۲۶ - ۳۳، چاپ تهران، ۱۳۳۵ ش.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429560
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به