247
نقض

و اگر به ذكرِ همه از شعراى تازيان از شيعه و مُواليان امير المؤمنين - عليه السلام - مشغول شويم كتاب مطوّل شود و ملال افزايد و اين قدر كفايت است.
امّا شعراى ۱ پارسيان كه شيعى و معتقد و متعصّب بوده‏اند هم اشارتى برود به بعضى. اوّلاً فردوسىِ طوسى شيعى بوده است و در شاهنامه در مواضع به اعتقاد خود اشارت كرده است، و شاعرى طوسى تفاخر مى‏كند به فردوسى؛ آنجا كه گفت:

هر وزير و عالم و شاعر كه او طوسى بودچون نظام الملك و غزّاليّ و فردوسى بود
و فخرى جُرجانى شاعى بوده است، و در كسائى خود خلافى نيست كه همه ديوانِ او مدايح و مناقبِ مصطفى و آل مصطفى است - عليه و عليهم السّلام - و عبد الملك بنان - رحمة اللَّه عليه - مؤيّد بوده است به تأييدِ الهى، و مذهبِ اصوليّه شيعه در صحابه رسول غير اين است كه خواجه مصنّف درين كتاب بدو اشارت كرده است. امّا اعداى على و فاطمه را و منكرانِ امامتِ ائمّه را دشمن دارند و لعنت كنند بى‏تقيّه.
و ظفرِ همدانى اگرچه سنّى بوده است، او را مناقبِ بسيار است در على و آلِ على - عليهم السلام - ، و در ديوانش مكتوب است؛ تا تهمتش نهند به تشيّع. و اسعدىِ قمّى، و خواجه على، متكلّم رازى عالم و شاعر، و امير اقبالى، شاعر و نديمِ سلطان محمّد - رحمه اللَّه - شيعى و معتقد بوده است، و قائمى قمّى و معينى و بديعى و احمدچه رازى و ظهيرى و بردى ۲ و شمسى و فرقدى و عنصرى ۳ و مستوفى و محمّد سمّان ۴۵و سيّد حمزه جعفرى و خواجه ناصحى و امير قوامى و غير اينان - رحمة اللَّه عليهم - كه همه توحيد و زهد و موعظت و مناقب گفته‏اند بى‏حدّ و بى‏اندازه. و اگر به ذكر همه شعراى شيعى مشغول شويم، از مقصود بازمانيم، و خواجه سنايى غزنوى كه عديم النّظير

1.م - ب - ح - د: «اما از شعراء».

2.ع: «يزدى». ث: «بردى» بدون نقطه ب. ب: «بزدى». م - ح - د: «بدرى».

3.ع - ث - ح - د: «بصرى». م: «بضرى». ب: «نصرى».

4.گويا «بنمان» باشد و صور نسخ بدين قرار است: ع: «همان»، ث: «سمان»، م: «يمينى»، ب: «سمين».

5.صفحه «۲۳۲» چاپ قديم‏


نقض
246

بر گرداندشان: ۱
أبا الشّهد المزعفر يابن هندٍنبيع عليك۲إسلاماً و ديناً
فلا و اللَّه ليس يكون هذاو مولانا أمير المؤمنينا۳
و كُشاجم شاعر بصريّ و سمّي كشاجم لأنّه كان كاتباً و شاعراً [ و أديبا و جامعاً ] و منجّماً، ۴ و در تشيّع بدين صفت است كه از ابياتِ او يكى اين است: ۵
حبّ علىٍ‏ّ علوّ همّةلأنّه سيّد الأئمّة
ميّز مُحبّيه هل تراهم‏إلّا ذوي ثروةٍ و نعمة
بين رئيسٍ إلى أديبٍ‏قد أكمل الظرف و استتمه‏
فهم إذا خلّصوا ضياءٌو النصب و الناصبون ظلمة۶
۷و خواجه حسن بن جعفر الدّوريستيّ عالم و شاعر بوده است و او را در مناقب و مراثى، قصايد بسيار است كه به شرح همه نتوان رسيد و بهرى بيان كرده شد و اين قطعه لطيفه در حقِ‏ّ رضا - عليه السلام - او راست:

يا معشر الزّوّار طاب مزاركم‏حيّوا بطوس معالماً و رسوما
و إذا رأيتم قبر مولانا الرّضاصلّوا عليه و سلّموا تسليما۸

1.م - ب «شان» را ندارند. ح - د: «بر گردد».

2.ع - ث - م - ب: «اليك». ح - د: «بعد الناس». و از كتب ديگر تصحيح شد و تفصيل در تعليقات ياد خواهد شد ان شاء اللَّه تعالى.

3.الأربعون حديثاً، منتجب الدين بن بابويه، ص ۸۲؛ الكنى و الألقاب، ج ۱، ص ۱۰.

4.محدث قمى رحمه اللَّه عليه در هدية الأحباب گفته: «كشاجم أبوالفتح محمود بن الحسين بن السندى بن شاهك اديب، از شعراى اهل بيت عليهم السلام است، و او قصايدى در مدح آل محمد عليهم السلام دارد، و او را كشجام مى‏گفتند، به جهت آن كه كاتب شاعر اديب جامع منجم بود. پس، از هر صفتى حرف اول او را گرفتند و مركب كردند «كشاجم» گرديد (تا آخر ترجمه او)». و در الكنى و الألقاب به ترجمه حال او مفصل‏تر پرداخته است.

5.اين قطعه به علاوه يك بيت ديگر بعد از بيت سوم در ديوان كشاجم موجود است و آن بيت كه در ديوان هست (ص ۲۱۸، ديوان مطبوع او) و در اينجا نيست اين است: و طيب الأصل ليس فيه‏ عند امتحان الاُصول تهمة (الغدير، ج ۴، ص ۱۷).

6.الغدير، ج ۴، ص ۱۷.

7.صفحه «۲۳۱» چاپ قديم‏

8.فهرست منتجب الدين (بن بابويه)، ص ۱۹۱.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429846
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به