النّاسِ»، 1«نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ». 2
و چون ما بيان كرديم كه شيعه را هم در دين و هم در دنيا، قدرى و منزلتى بوده است به دلالات و حجّت، مصنّف مجبّر مىبايد كه به حقيقت بداند كه مجبّران را نه در دنيا محلّى هست و نه در قيامت منزلتى و قدرى كه چون خدا را ظالم دانند و انبيا را نامعصوم، و ايمان عاريت، و بر اعمال اوميدِ 3 جزا و ثواب نه، و معرفت را حوالت به قولِ پيغمبر، پس به دو جهان خاسر و خائب و بىقدر و بىمنزلت باشند 4 با چنين مذهبِ بد و اعتقاد بد. و گويى اين آيت 5 در حقِّ 6 مجبّران منزل است: «خَسِرَ الدُّنْيا وَ اْلآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ» 7 تا خواجه بداند كه درين طايفه بزرگان بودهاند و حساب تنها نكند تا كج نيايد، و به قاضى تنها نرود تا خوشدل با خانه برود. 8
و اگر در ذكر اين اسامى تقديم و تأخيرى رفته است، نقصان نكند و خوانندگان معذور دارند كه ترتيب در چنين نقل واجب نباشد و ميسّر نشود، و مقصودِ ما درين [ كتاب ]جوابِ شبهه قائل است و مقصود همه خوانندگان حاصل است: و الحمد للَّه ربّ العالمين.
1.از آيه ۱۴۰ سوره مباركه آل عمران.
2.از آيه ۳۲ سوره مباركه زخرف.
3.كذا صريحاً در نسخه قديم، و در ساير نسخ: «اميد»؛ بىآن كه واوى بعد از همزه باشد.
4.ع - ث: «باشد».
5.ث - ب: «و ذكر آن آيت».
6.ع - ث: «نه در حق».
7.ذيل آيه ۱۱ سوره مباركه حج.
8.ث: «رود». ح - د ندارند.