نهاى بشنو و ببين: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ * بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ * (فَبِأيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * يَخْرُجُ مِنْهُما اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ *۱فَبِأيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»،۲ سعيدِ جبير - رضي اللَّه عنه - در تفسيرِ اين آيه ۳ چنين مىگويد كه مراد از «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ» على و فاطمه - عليهما السلام - اند، «بَيْنَهُما بَرْزَخٌ» مصطفى - صلوات اللَّه عليه و آله - است «اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» حسن و حسيناند - عليهما السلام - ۴ ) ۵ اين خبر بشنو كه «زوّج النّور من النّور» ۶ مجبّران اين همه گويند و شايد، امّا شيعه بر طريقِ نقل آنچه در كتاب آورند كفر و الحاد و رفض باشد...!؟ با آن كه مذهب شيعه - كثّر اللَّه عَدَدَهُمْ - ۷ آن است كه انبيا و ائمّه - عليهم السلام - همه منزّهند از صغائر الذّنوب و از كبائر المعاصي. و الحمد للَّه ربّ العالمين.
[ 74 ]
[ نقد بر خبر واحد درباره عمر و اشاره به مفهوم آن ]
آنگه گفته است كه:
از سيّد - عليه السلام - مىآرند كه گفت: «إنّ اللَّه ليؤيِّد هذا الدّين برجلٍ لاخلاق ۸ له في الآخرة». ۹ ازين، عمر را مىخواهد ۱۰ كه او را در قمع گبركان دستى تمام بود.
1.صفحه «۲۴۵» چاپ قديم
2.سوره مباركه الرحمن، آيات ۱۹ تا ۲۳.
3.كذا صريحاً در هر دو نسخه «ح - د» و ظاهر آن است كه «آيات» باشد.
4.عبارت ميان پرانتز در نسخ «ع - ث - م - ب» نيست.
5.تفسير الثعالبي، ج ۹، ص ۱۸۲؛ شواهد التنزيل، حسكانى، ج ۲، ص ۲۴۸؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۰۱. و مراجعه شود به: الخصال، ص ۶۵، ح ۹۶.
6.المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۰۹.
7.ع - ث - ح - ب: «كثّرهم اللَّه عددهم». پس، از قبيل بدل بعض از كلّ خواهد بود؛ نظير «ضربْتُ زيداً رأسَهُ» يا «جدّد الأميرُ القصرَ أكثرَهُ».
8.در نسخ: «خلاف» (به فاء در آخر كلمه) و «خلاق» به فتح خاء و قاف در آخر، به معنى حظ و نصيب و بهره است و در كتاب و سنت به كار رفته و استعمال شده است.
9.سيوطى در جامع صغير، اين روايت را نياورده، ليكن از كبير طبرانى، از ابن عمر روايت كرده كه «إنّ اللَّه تعالى ليؤيّدُ الإسلامَ برجالٍ ما هُم مِنْ أهلِهِ». و نيز از كبير طبرانى از عمرو بن النعمان بن مقرّن، نقل كرده كه «إنّ اللَّهَ تعالى ليؤيّدُ الدّينَ بالرجلِ الفاجِرِ». صحيح البخاري، ج ۴، ص ۳۴، و ج ۷، ص ۲۱۲؛ السنن الكبرى، نسائى، ج ۵، ص ۲۷۹، ح ۸۸۸۵؛ المعجم الكبير، ج ۹، ص ۱۸۵، و ص ۲۲۵، و ج ۱۷، ص ۳۹.
10.يعنى رسول عليه السلام عمر را مىخواهد و او را اراده مىكند.