265
نقض

تعالى اميرالمؤمنين على را مدح كرد و گفت: «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ»،۱ پس چون مصنّفْ منقبت از منقصت بازنداند، مگر معذور باشد ۲ و پندارم بوبكر از چنين تزكيه و مزكّىِ چنين، راضى نباشد.

[ 76 ]

[ پاسخ به تهمت مؤلف فضائح درباره مناسبات و روابط ابو بكر با پيامبر(ص) ]

آنگه گفته است:
و گويند: بوبكر را بدان ۳ به غار برد كه از شرِّ او ايمن نبود، و بوبكر با وى ۴مى‏شد، نشان مى‏كرد و ريشه دستار مى‏انداخت، و به روايتى جاورس ۵ مى‏ريخت تا مشركان بر اثرِ آن بروند، و به روزِ بدر كه رسول او را با خود در عريش ۶ برده بود، او را به دست نگاه مى‏داشت تا بنگريزد. و ازين گونه بهتان‏ها بر وى نهند.
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه اين معنى نه مذهبِ علماى شيعت است، و اوباش و عوام گويند بر طريقِ مزاح، و بر زعمِ مصنّف اگر رسول - عليه السلام - شبِ غار از بوبكر مى‏ترسيد، از عمر و عثمان هم مى‏ترسيد! پس بايست كه هر سه را با خود ببرده بودى ۷ و آخر بوبكر غيب‏دان نبود، و يا چنانكه پنهانِ دگران مى‏رفت، خود پنهانِ بوبكر برفتى، و رفتنِ محمّد و بردنِ بوبكر بى‏فرمانِ خداى تعالى نبود؛ تا اين شبهت زايل باشد.

1.از آيه ۵۴ سوره مباركه مائده.

2.ع - ث - م - ب: «نباشد».

3.ح - د: «و گويند: بوبكر را حضرت رسول از آن جهت».

4.صفحه «۲۴۷» چاپ قديم‏

5.در منتهى الارب گفته: «جاورس، معرب گاورس است كه ارزن باشد».

6.براى اطلاع به قصه عريش روز بدر، مراجعه شود به تعليقه ۱۰۷.

7.م - ب: «بايست هر سه را همراه ببرد».


نقض
264

امّا جواب آن است كه اين خبر از اخبارِ آحاد است و به نزديكِ شيعه مقبول و معروف نيست، و اگر رسول - عليه السلام - گفته باشد، تأويلش در غير عمر اولى‏تر از ظلمه روزگار يا مؤلّفه قلوب يا غير ايشان.

[ 75 ]

[ نظرخواهى پيامبر از صحابه و عام بودن اين روش مشورتى ]

[ بررسى معنى دوستى كفار مكه با ابو بكر ]

آنگه گفته است:
و گويند: رسول خداى بى‏رأى ۱ و تدبير ۲ بوبكر هيچ كارى نكردى و مسلمان‏۳و كافر متّفق‏اند فضلِ او را، و كفّارِ عهدِ رسول شكايتِ رسول وا او ۴ كردندى، و او را حرمت داشتندى، ۵ از مكارمِ اخلاقِ وى.
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه سيّد - عليه السلام - هر چه كردى به دستورى ۶ خداى كردى و نزولِ قرآن و قولِ جبرئيل، ۷ نه به قولِ بوبكر و عمر؛ به دلالتِ قوله تعالى: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إنْ هُوَ إلاّ وَحْيٌ يُوحى‏ * عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوى‏»۸ و اگر از آن رأى و تدبير مشورت را مى‏خواهد كه: «وَ شاوِرْهُمْ فى اْلأَمْرِ»۹ بر عموم است در حقِ‏ّ همه صحابه. مميّز نيست درين فضيلت، نه بوبكر از بوذر، نه عثمان از سلمان.
امّا آنچه كفّارِ مكّه بوبكر را دوست داشتندى از مكارمِ اخلاقِ وى، همه عقلا دانند كه اين صفت منقصت است، نه منقبت؛ كه مؤمن آن رفيع‏قدر باشد كه كافرانش دوست ندارند. و مكارم اخلاق با مؤمنان محمود است؛ با كافران مذموم است. ۱۰ نبينى كه بارى

1.ع - ث: «به رأى».

2.ع: «تذكير». و مراد از «تذكير» بنا بر آن نسخه، تصويب و صلاح‏ديد و پند و نصيحت مى‏باشد؛ ليكن اين كلمه در همين نسخه نيز در جواب «تدبير» ياد شده است.

3.صفحه «۲۴۶» چاپ قديم‏

4.م - ب: «به او». ح: «به ابوبكر». پس «وا» به جاى «با» به كار رفته است.

5.ع: «داشتند».

6.م - ب - ح: «به دستور». «دستورى» نيز به معنى دستور به كار رفته، در برهان قاطع گفته: «دستورى بر وزن فغفورى، رخصت و اجازت مى‏باشد».

7.ع - ث - م - ب: + «كردى» بعد از «جبرئيل».

8.آيه ۳ و ۴ و ۵ سوره مباركه نجم.

9.از آيه ۱۵۹ سوره مباركه آل عمران.

10.م - ب - ح: «و با كافران مذموم». و در حاشيه نسخه مجلس اين عبارت: «ابوبكر خون از بينى كافران قريش بيرون نياورده بود، و خوش‏آمد ايشان نيز مى‏گفت. چرا دوست ندارند؟ على مرتضى گردن سركشان ايشان را به ذوالفقار برداشته، و با ايشان هرگز الفت نكرده. مثل مشهور است كه: خوش‏آمد گو هر جا راه دارد» مذكور است. و مضمون اين كلام به شرح و بسط تمام در ذيل اين فقره شريفه از دعاى ندبه: «قد وترفيه صناديد العرب و قاتل أبطالهم و ناوش ذؤبانهم و أودع قلوبهم أحقاداً بدريّة و خيبريّة و حنينية و غيرهن»، در كتاب كشف الكربة فى شرح دعاء الندبه ذكر شده است. وفّقنا اللَّه لإتمامه و طبعه و نشره.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430546
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به