تعالى اميرالمؤمنين على را مدح كرد و گفت: «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ»،۱ پس چون مصنّفْ منقبت از منقصت بازنداند، مگر معذور باشد ۲ و پندارم بوبكر از چنين تزكيه و مزكّىِ چنين، راضى نباشد.
[ 76 ]
[ پاسخ به تهمت مؤلف فضائح درباره مناسبات و روابط ابو بكر با پيامبر(ص) ]
آنگه گفته است:
و گويند: بوبكر را بدان ۳ به غار برد كه از شرِّ او ايمن نبود، و بوبكر با وى ۴مىشد، نشان مىكرد و ريشه دستار مىانداخت، و به روايتى جاورس ۵ مىريخت تا مشركان بر اثرِ آن بروند، و به روزِ بدر كه رسول او را با خود در عريش ۶ برده بود، او را به دست نگاه مىداشت تا بنگريزد. و ازين گونه بهتانها بر وى نهند.
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه اين معنى نه مذهبِ علماى شيعت است، و اوباش و عوام گويند بر طريقِ مزاح، و بر زعمِ مصنّف اگر رسول - عليه السلام - شبِ غار از بوبكر مىترسيد، از عمر و عثمان هم مىترسيد! پس بايست كه هر سه را با خود ببرده بودى ۷ و آخر بوبكر غيبدان نبود، و يا چنانكه پنهانِ دگران مىرفت، خود پنهانِ بوبكر برفتى، و رفتنِ محمّد و بردنِ بوبكر بىفرمانِ خداى تعالى نبود؛ تا اين شبهت زايل باشد.
1.از آيه ۵۴ سوره مباركه مائده.
2.ع - ث - م - ب: «نباشد».
3.ح - د: «و گويند: بوبكر را حضرت رسول از آن جهت».
4.صفحه «۲۴۷» چاپ قديم
5.در منتهى الارب گفته: «جاورس، معرب گاورس است كه ارزن باشد».
6.براى اطلاع به قصه عريش روز بدر، مراجعه شود به تعليقه ۱۰۷.
7.م - ب: «بايست هر سه را همراه ببرد».