275
نقض

مايه بندانسته است كه مُخْبِرْ و مُحَدِّث، مانندِ غوّاص باشد كه به دريا فرو شد، ۱ هر چه به دستش افتد برآرد و دلالتِ مذهبِ او نباشد؛ تا در كتب اخبار از مخالف و مؤالف از هر گونه‏اى آورند از مناقب و مَساوى؛ و به اعتقادِ محدّث تعلّق ندارد. و اين خبر خود معروف نيست. و چون مذهبِ خواجه مجبّر ناصبى، چنان است كه نجات و هلاكِ خلايق به مشيّتِ خداى تعالى تعلّق دارد كه مالك الملك است تا اگر خواهد بوجهل و فرعون را به بهشت برد به قيامت، و محمّد و موسى ۲ به دوزخ! ۳و كس ۴ را بر وى اعتراض نرسد كه مالك المُلك اوست، پس بايد كه در عثمان و غيرِ وى اين طريق هم با مشيّتِ خداى گذارد كه قطع نتوان كردن بر نجات و هلاكِ غير، الّا به قيامت كه آن به قيامت تعلّق دارد؛ وگرنه دست از مذهبِ بدِ نامعقول بداشتن، و اعتماد بر ايمان و طاعت كردن. و الحمدُ للَّهِ ربِّ العالمين.

[ 82 ]

[ اشاره به تعابير توهين‏آميز مؤلف سنّى در حق صحابه ]

آنگه گفته است:
و هم ابن البرقى در كتاب آورده است كه «وثبَ عمرُ إلى أتانٍ فنكَحَها». معنى آن كه عمر روزى به خرى برايستاده بود. ۵
جواب آن است كه مانندِ اين الفاظ اجرا كردن در حقِ‏ّ صحابه و حوالت كردن به خود و به غير، الّا بى‏نفسى و بى‏حميّتى و بى‏امانتى نباشد و ساحتِ عمر از مانندِ اين افعال مگر ۶ منزّه دانستن اولى‏تر؛ اگرچه خواجه خود انبيا را هم معصوم نداند؛ پس چون خطا و زلّت و معاصى و كبائر و فواحش در كبارِ انبيا و مرسلان روا دارند، ندانم

1.م - ح - د: «شود». پس «شد» در متن (به فتح شين) مخفف «شود» است؛ چنان كه در اين بيت: راستى موجب رضاى خداست‏ كس نديدم كه گم شد از ره راست‏ يعنى: گم شود.

2.ح - د به اضافه: «را».

3.صفحه «۲۵۶» چاپ قديم‏

4.ث - م - ب: «كسى». ح - د: «هيچ كس».

5.ث: «بد ايستاده بود» ح - د: «بد ايستاد».

6.م - ح - د ندارند. و مى‏تواند بود كه «مگر» محرّف از «منكر» بوده باشد.


نقض
274

مخالفتى تمام است؛ اگرچه به اوّل مُقِرّ باشند، امّا در آخر مجبّره را خلاف ۱ كنند و خلاف در آخر خلاف باشد در اوّل؛ خاصّه در امامت. و همه شيوخ معتزله على را بر بوبكر و عمر تفضيل نهند در علم و سبقت؛ خلافِ مذهبِ خواجه. امام سعيد رشيد - قدّس اللَّه روحه - در آن كتاب اين خبر ردّ مى‏كند بر عليّ أبوالقمران ۲ در فصلى كه او تشنيع زده است كه اماميّه بوبكر و عمر را دوست ندارند و بد گويند. خواجه امام رشيد ۳ رحمة اللَّه عليه - مى‏گويد: زيديّه ايشان را بد گويند بدان حجّت كه در فلان كتاب به فلان اسناد زيديّه روايت كرده‏اند اين خبر از صادق - عليه السلام - ۴ برين وجه و اين تأويل ۵ كه بيان كرده است. و هر كس كه نقضِ علىّ بوالقمران بخواند، بداند كه خواجه امام رشيد در آن نقل نه بادى است و نه خاكى و نه معتقدِ آن؛ بلكه ردّ كرده است ۶ بر شيخ علىِ‏ّ بوالقمران، و هر كس كه به انصاف برخواند نامنصفىِ اين مصنّف بداند كه هر چه گفته است همه دروغ و بهتان و تعصّب و كذب است. والحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 81 ]

[ تشبيه كار و روش محدثان در نقل اخبار به غواص و ماهيگير ]

آنگه گفته است:
و ابن البرقى در كتاب الواحدة ۷ آورده است از ابوبصير، از جعفر الصّادق - عليه السلام - كه او گفت: «اطّلعَ عثمانُ فقالَ رسولُ اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله - : هذَا الطّالعُ منْ أهلِ النار؛ اين فرونگرنده از اهلِ دوزخ است».
امّا جوابِ اين كلمات كه حوالت كرده است ۸ به «ابن البرقى» و به كتابِ او و اين

1.ع - ث: «ائمه آخر مجبره را خلاف». ث - ب: «ائمه آخر مجتهد اختلاف كنند». م: «از آخر مجتهد اختلاف». ح - د: «اما آخر مجبره را خلاف».

2.منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در ترجمه رشيد الدين عبد الجليل رازى گفته: «له جوابات على بن أبي القاسم الاستراباذى المعروف ببلقمران» پس «بلقمران». مخفف «أبو القمران» است.

3.صفحه «۲۵۵» چاپ قديم‏

4.«عليه السلام» فقط در ح - د است.

5.ع: «وا اين تأويل را».

6.ع - ث - م - ب: «ردّ كرده‏اند».

7.شيخ در فهرست و نجاشى در رجال در آثار برقى نام كتابى به عنوان «الواحدة» ياد نكرده‏اند و همچنين ساير علماى ما - رضوان الله عليهم - ، و اين دليل بر آن است كه اين نسبت به او دروغ است.

8.ع - ث - م - ب: «كرده‏اند».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402312
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به