285
نقض

ملحد نخواند. و هر كس كه به انصاف اين فصل برخواند، بطلانِ دعوىِ اين مجبّر بداند. و گر پنهان ۱ بوبكر و عمر را لعنت كردن، ملحدى باشد، به آشكارا بر سرِ منبرها على را لعنت كردن، پندارم نه مسلمانى باشد. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

[ 88 ]

[ معنى و مصداق تين و زيتون و اقوال مفسران ]

[ تطبيق و تفسير سوگندهاى سوره والتين بر اهل بيت(ع) در تفاسير ]

آنگه گفته است:
و ديگر گويند: مراد از [ تين ] به سوره «و التّين» محمّد است و «زيتون» على است.
اما جواب اين دعوى آن است كه ببايد بخشودن بر شخصى كه تصنيف سازد و از قرآن و تفسير قرآن ۲ بدين صفت اجنبى و بيگانه باشد. اوّلاً مذهبِ مفسّران و قولِ اهلِ اشارت در معنى ۳ اين دو كلمه، معلوم است كه بهرى گفته‏اند: «إنّ اللَّهَ ۴تعالى أقسمَ بتينِكُم الّذي تأكُلُونَ، و بزيتُونِكُم الّذي تعصرُون». ۵ معنى آن است كه بارى تعالى سوگند ياد مى‏كند بدين انجير كه شما مى‏خوريد، و بدين زيتون كه شما مى‏افشاريد. و بهرى گفتند كه سوگند مى‏خورد به دو كوه كه در شام است كه يكى را تين خوانند، و يكى را زيتون خوانند؛ به قرينه و طور سينين. ۶

1.ع: «بنهان» پس مى‏توان «به نهان» هم خواند.

2.ح - د: «از قرآن و معانى آن».

3.ع - ث: «درخت». (و گويا محرّف «در حق» مى‏باشد). م - ب: «در جنب».

4.صفحه «۲۶۵» چاپ قديم‏

5.تفسير القرطبي، ج ۲۰، ص ۱۱۰؛ تفسير الثعلبي، ج ۱۰، ص ۲۳۸.

6.ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در تفسير سوره مباركه «والتين» گفته: «قسم است به انجير و زيتون. عبداللَّه عباس گفت و حسن و عباس و عكرمه و عطا و مقاتل و كلبى كه: مراد اين انجير است كه ما مى‏خوريم، و اين زيتون كه از او روغن مى‏گيريم». و در منهج الصادقين در تفسير همين آيه گفته: «و گفته‏اند كه مراد به "تين و زيتون" منبت آنها است كه دو كوه است. در ارض مقدسه به لغت سريانى يكى را «طور تينا» گويند و يكى را «طور زيتا» و هر يك معبد يكى از انبيا عليهم السلام بوده (تا آن كه گفته:) و از عبداللَّه عمر منقول است كه چهار كوه است كه به نزد خداى تعالى مقدس است: اول، طور سينا، كه بقعه‏اى است كه موضع مناجات موسى است؛ دوم، طور زيتا كه بيت المقدس است؛ سيم، طور تينا كه دمشق است؛ چهارم، طور تيمانا كه مكه است». ياقوت در معجم البلدان گفته: «التين و الزيتون جبلان بالشام... و قيل: التين جبال ما بين حلوان إلى همذان، و الزيتون جبال بالشام... و قيل: التين مسجد نوح عليه السلام، و الزيتون البيت المقدس... و قيل: التين مسجد دمشق، و قيل: التين شعب بمكّة يفرغ سيله في بلدح، و التين و احد التينين المذكور ههنا، و هو جبل بنجد لبني أسد (تا آخر كلام او)». مراجعه شود به: التبيان في تفسير القرآن، ج ۱۰، ص ۳۷۵؛ مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۳۰۳؛ جامع البيان، ابن جرير طبرى، ج ۳۰، ص ۳۰۳؛ تفسير القرطبي، ج ۱۷، ص ۵۸؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۶۹؛ فتح البارى، ج ۸، ص ۵۴۷.


نقض
284

خواجه ابوالفتوح رازى باشد - رحمة اللَّه عليهم - كه معروف و معتبر و معتمدند و اين قول خطا است و حوالتى به دروغ است.
و اين مصنّف مجبّر در مواضع اين كتاب آورده است كه: شيعيان، بوبكر و عمر و عثمان را دوست ندارند و پنهان ۱ ايشان را لعنت كنند». و از مذهبِ بدِ خود فراموش كرده كه هزار ماه كم پنجاه ماه در عهدِ خلفاى بنى اميّه و مروانيان نهاراً جهاراً ظاهراً على رؤوس الملأ بر سرِ منبرها أميرالمؤمنين على - عليه السلام - را لعنت مى‏كردند بر منبرهايى كه خطبه به نام بوبكر و عمر و عثمان مى‏كردند؛ ۲تا به حجّت نياورد كه خوارج بودند كه خلفاى نواصب بودند و خوارج بر عثمان ثنا نگويند. ۳ پس ناصبيانى و مجبّرانى هزار ماه بر بوبكر و عمر و عثمان خطبه خوانند و ثنا گويند و بر علىّ مرتضى بر آن منبرها لعنت آشكارا كنند شايد كه آنها را [ كه ] ۴ على‏ زَعْمِهِم صحابه را پنهان بد گويند، تشنيع نزنند كه بُغضِ صحابه، معصيت است و بُغض و لعنت على كفر. و خواجه كافر بدين الزام شايد كه مسلمانان را به دعوىِ بى‏حجّت رافضى و

1.ع - ح: «و بنهان».

2.صفحه «۲۶۴» چاپ قديم‏

3.توضيح عبارت آن كه: اگر مدعى گويد كه آنان كه امير المؤمنين عليه السلام را بر آن منابر لعنت كرده‏اند، خوارج بوده‏اند، جواب مى‏دهيم كه اگر خوارج مى‏بودند نام عثمان را در خطبه‏ها بعد از نام ابوبكر و عمر نمى‏آوردند؛ زيرا كه خوارج ابوبكر و عمر را تكريم و تجليل مى‏كنند و عثمان و على را دشمن مى‏دارند و بد مى‏گويند و ضمن معرفى ايشان در همه كتب مى‏نويسند: «إنّهم [ أي الخوارج ] يحبّون الشيخين و يبغضون الصهرين». و مراد ايشان از «شيخين» ابوبكر و عمر، و از «صهرين» عثمان و على است كه دامادان پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله بوده‏اند. سيد مرتضى رازى رحمه اللَّه عليه در تبصرة العوام (ص ۴۶، چاپ استاد فقيد عباس اقبال آشتيانى) گفته: «بدان كه مذهب جمله خوارج آن است كه اميرالمؤمنين على و عثمان و عايشه و طلحه و زبير و مالك اشتر و معاويه و عمرو عاص و لشكر ايشان، كافر شدند و تبرّى از ايشان واجب است، و نزد اين ملاعين در وقت نكاح اگر تبرّى از على نكنند، نكاح منعقد نشود. عليهم لعنة اللَّه و الملائكة و الناس أجمعين».

4.ح - د: «شايد كه اينها نيز على‏ زَعْمِهِم صحابه را بد گويند و تشنيع زنند». م - ب: «شايد كه آنها را على‏ رغمِ صحابه را پنهان بد گويند و تشنيع نزنند».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 433746
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به