عسكرى بودند - عليه السلام - و كتبِ ايشان در تقويتِ توحيد و تربيتِ اسلام و ردّ بر فلاسفه و زنادقه و دهريان معروف و مشهور است. در همه ۱ كتبخانهها نهادهاند. و سخنِ بوزكريّا بدان۲ فصل مخصوص كه در آخرِ كتاب اشارت كرده است، مستقصى برود؛ إن شاء اللَّه. و جابر الجُعفى۳ - رحمة اللَّه عليه - در عهدِ جعفر صادق - عليه السلام - بوده است، و از وى روايات بسيار است. او را بدين جماعت كه رسانيد؟۴ و اينان او را كجا دريافتند؟! و يونس عبدالرّحمن در عهدِ اينان كجا بود؟! و اين اتّفاق چگونه بود؟! و [ از ] أبو [ جعفر ]محمّدِ نعمان مؤمنِ طاق - رحمة اللَّه عليه - تا به هشامِ حكم، سالها بود و مدّتهاىِ دراز.۵ و بوجعفر طوسى، شيخ كبير بوجعفر بابويه را كجا ديد؟ و ابوطالب۶ و ابوعبداللَّه بابويه۷ در عهدِ ما بودند. ايشان ۸متقدّمان را كجا
1.ب - م: «و درين».
2.ب - ث - م: «در آن».
3.در نسخ موجوده صريحاً با الف و لام. و اين كه مصنف رحمه اللَّه عليه او را تنها از اصحاب امام صادق عليه السلام معرفى كرده، مبنى بر اشتباه است؛ زيرا كه به شهادت علماى رجال، جابرْ امام باقر و امام صادق هر دو را درك نموده است.
4.ع - ث: «كى رسيد».
5.مصنف رحمه اللَّه عليه در اين مورد اشتباه نموده؛ زيرا مؤمن طاق با هشام بن حكم معاصر بودهاند و قرائن بسيار بر اين دلالت مىكند و از آن جمله حديث اول كتاب حجت اصول كافى است.
6.مراد از ابوطالب، گويا همان است كه ابن شهر آشوب، در معالم العلماء (چاپ تهران، به اهتمام استاد فقيد، عباس اقبال، ص ۱۲۴)، تحت عنوان «باب جامع فى مَن عُرِفَ بكُنيته» او را چنين معرفى كرده: «۹۰۵. ابوطالب الاسترآبادى: له مناسك الحج، الأبواب و الفصول لذوى الالباب و العقول، المقدمة، المحدود». و اين احتمال در صورتى است كه اين شخص با مصنف معاصر بوده باشد؛ چنانكه گفته: «در عهد ما بودند». ليكن در نظر دارم كه در مبسوط شيخ طوسى رحمه اللَّه عليه ضمن ذكر اختلاف فتاوى، نامى از ابوطالب استرآبادى برده شده است. پس طالب تحقيق خودش در اين مورد دقت كند.
7.مراد از ابوعبداللَّه بابويه به طور قطع غير منتجب الدين، صاحب فهرست است؛ زيرا وى در زمان تأليف نقض، آن شهرت را نداشت كه عبدالجليل رحمه اللَّه عليه نام وى را در اين كتاب جزء بزرگان شيعه ياد كند؛ بلكه بسيار كوچك بوده است؛ زيرا طبق تحقيق وفات منتجب الدين، بعد از ۶۰۰ ه. بوده است و مخصوصاً با توجه به اين كه مصنف رحمه اللَّه عليه گفته كه: «ايشان در عهد ما بودند»، بديهى است كه مستفاد از كلمه «بودند» آن است كه آن دو نفر در زمان تأليف نقض در گذشته بودهاند. بنابراين مراد يكى ديگر از بزرگان خاندان «بابويه» خواهد بود كه به جلالت مشهور بوده و نزديك به زمان تأليف نقض وفات كرده بوده است. پس معلوم شد كه آنچه در تعليقات چاپ اول گفتهايم (مراد منتجب الدين، صاحب فهرست معروف است) مبنى بر اشتباه است.
8.صفحه «۲۵» چاپ قديم