29
نقض

عسكرى بودند - عليه السلام - و كتبِ ايشان در تقويتِ توحيد و تربيتِ اسلام و ردّ بر فلاسفه و زنادقه و دهريان معروف و مشهور است. در همه ۱ كتب‏خانه‏ها نهاده‏اند. و سخنِ بوزكريّا بدان‏۲ فصل مخصوص كه در آخرِ كتاب اشارت كرده است، مستقصى برود؛ إن شاء اللَّه. و جابر الجُعفى‏۳ - رحمة اللَّه عليه - در عهدِ جعفر صادق - عليه السلام - بوده است، و از وى روايات بسيار است. او را بدين جماعت كه رسانيد؟۴ و اينان او را كجا دريافتند؟! و يونس عبدالرّحمن در عهدِ اينان كجا بود؟! و اين اتّفاق چگونه بود؟! و [ از ] أبو [ جعفر ]محمّدِ نعمان مؤمنِ طاق - رحمة اللَّه عليه - تا به هشامِ حكم، سال‏ها بود و مدّت‏هاىِ دراز.۵ و بوجعفر طوسى، شيخ كبير بوجعفر بابويه را كجا ديد؟ و ابوطالب‏۶ و ابوعبداللَّه بابويه‏۷ در عهدِ ما بودند. ايشان ۸متقدّمان را كجا

1.ب - م: «و درين».

2.ب - ث - م: «در آن».

3.در نسخ موجوده صريحاً با الف و لام. و اين كه مصنف رحمه اللَّه عليه او را تنها از اصحاب امام صادق عليه السلام معرفى كرده، مبنى بر اشتباه است؛ زيرا كه به شهادت علماى رجال، جابرْ امام باقر و امام صادق هر دو را درك نموده است.

4.ع - ث: «كى رسيد».

5.مصنف رحمه اللَّه عليه در اين مورد اشتباه نموده؛ زيرا مؤمن طاق با هشام بن حكم معاصر بوده‏اند و قرائن بسيار بر اين دلالت مى‏كند و از آن جمله حديث اول كتاب حجت اصول كافى است.

6.مراد از ابوطالب، گويا همان است كه ابن شهر آشوب، در معالم العلماء (چاپ تهران، به اهتمام استاد فقيد، عباس اقبال، ص ۱۲۴)، تحت عنوان «باب جامع فى مَن عُرِفَ بكُنيته» او را چنين معرفى كرده: «۹۰۵. ابوطالب الاسترآبادى: له مناسك الحج، الأبواب و الفصول لذوى الالباب و العقول، المقدمة، المحدود». و اين احتمال در صورتى است كه اين شخص با مصنف معاصر بوده باشد؛ چنانكه گفته: «در عهد ما بودند». ليكن در نظر دارم كه در مبسوط شيخ طوسى رحمه اللَّه عليه ضمن ذكر اختلاف فتاوى، نامى از ابوطالب استرآبادى برده شده است. پس طالب تحقيق خودش در اين مورد دقت كند.

7.مراد از ابوعبداللَّه بابويه به طور قطع غير منتجب الدين، صاحب فهرست است؛ زيرا وى در زمان تأليف نقض، آن شهرت را نداشت كه عبدالجليل رحمه اللَّه عليه نام وى را در اين كتاب جزء بزرگان شيعه ياد كند؛ بلكه بسيار كوچك بوده است؛ زيرا طبق تحقيق وفات منتجب الدين، بعد از ۶۰۰ ه. بوده است و مخصوصاً با توجه به اين كه مصنف رحمه اللَّه عليه گفته كه: «ايشان در عهد ما بودند»، بديهى است كه مستفاد از كلمه «بودند» آن است كه آن دو نفر در زمان تأليف نقض در گذشته بوده‏اند. بنابراين مراد يكى ديگر از بزرگان خاندان «بابويه» خواهد بود كه به جلالت مشهور بوده و نزديك به زمان تأليف نقض وفات كرده بوده است. پس معلوم شد كه آنچه در تعليقات چاپ اول گفته‏ايم (مراد منتجب الدين، صاحب فهرست معروف است) مبنى بر اشتباه است.

8.صفحه «۲۵» چاپ قديم‏


نقض
28

بن أبى زينب،۱ و پسرانِ نوبخت، و بو زكريّا شيره‏فروش، و جابر جُعفي، و يونس بن عبدالرّحمن القمّي الرّافضي، و محمّد بن نُعمان الأحول المعروف بشيطان الطّاق، و محمّدِ سعيد ۲ و ابوشاكر محمّد بن ديصان ۳ و هشام بن سالم الجُواليقى، و هِشام بن الحكم الامامىّ،۴ و محمّد بن محمّد بن نعمان الحارثىّ المفيد، و ابوجعفر محمّد بن الحسن الطّوسى، و ابوجعفر البابويى، و ابوطالب الاسترابادى، و ابوعبداللَّه از آل بابويه المجُوسى، و زُرارة بن أعيَن الغالى، و ابن البرقى.۵
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه هر عاقل كه اندك‏مايه آگاه باشد از علمِ تواريخ و آثار و اسامىِ رجال و آن علومى كه بدان متعلّق ۶ است، چون در اين اسامى تأمّلى به انصاف‏۷ بكند، غايتِ جهل و نادانىِ اين ناقل بداند. اوّلاً محمّد چهاربُختان در عهدِامير احمدِ عبدالعزيز بود. بكَرَهِ بودلف‏۸ بر آن‏۹ روزگار كه ۱۰بيشتر از دو سه قَرْن‏۱۱ مردم بگذشتند و او محمّد بن [ ابى ] زينب را كجا ديد و كجا بدو رسيد!؟ و اتّفاقِ حضور شرط است در وضعِ مذهب و طريقت. و نوبختيان پس از عهدِ حسنِ

1.براى ترجمه «محمد بن أبى زينب» رجوع شود به تعليقه ۱۵.

2.محمد سعيد، به طور تحقيق شناخته نمى‏شود؛ ليكن به اين نامْ اشخاص بسيار در راويان شيعه هستند. هر كه طالب باشد خودش مراجعه كند.

3.براى ترجمه حال «ابوشاكر ديصانى» رجوع شود به تعليقه ۱۶.

4.ب - م - ث: «اليمامى».

5.چون غير آنان كه به شرح حال ايشان پرداختيم از نامبردگان يا از مشاهير هستند و يا به ترجمه ايشان در آينده اشاره خواهد شد، به معرفى احوال ايشان نپرداختيم.

6.ع - ث - ب: «تعلق».

7.ث: «بالصدق». ب: «بصدق». م: «صادق».

8.ث - ب - م: «بكده بود گفت». و به طور تحقيق عبارت در اين نسخ يا در بعضى از آنها «بكره بودلفت» بوده و الحاق تاء به آخر «دلف» مبنى بر برخى از لهجه‏هاى محلى بوده است؛ مانند «پاداش» و «پاداشت» و «خورش» و «خورشت». بنابراين كاتبان عبارت را نفهميده و به گمان خود به آن صورت كه نقل كرديم آورده‏اند و صحيح آن است كه در متن ملاحظه مى‏شود. و ترجمه امير احمد عبدالعزيز و تحقيق در لفظ «كره» در آينده ياد خواهد شد.

9.م - ب: «برين». ث: «بدين». ع: «و آن».

10.صفحه «۲۴» چاپ قديم‏

11.ب - ث - م: «قوم» و «قرين اهل يك روزگار از مردم؛ يقال: مضى قرن بعد قرنٍ».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 431143
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به