291
نقض

آنگه گفت: «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذى ارْتَضى‏ لَهُمْ»؛ و ممكّن كند ايشان را از ۱ دينى كه براى ايشان پسنديده است. ۲ و تمكينْ كسى را وعده دهند كه ممكّن نباشد، و امروز الّا اگر ۳ شيعت و امام ايشان نيست كه ممكّن نه‏اند. ديگران همه ۴بر سرِ كارِ خودند. پس اگر نه مهدى و أتباع او باشند، آيت بى‏فايده باشد.
آنگه گفت: «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْناً»؛ و بدل كند ۵ ايشان را از پسِ خوف و ترس ايشان ايمنى. و اتّفاق است كه فريقين ايمن و مرفّهند كه خليفه و سلطان از ايشانند و اين طايفه و مهدى - عليه السلام - خائف‏اند از اعدا. و آيت را به ضرورت فايده‏اى بايد.
آنگه گفت: «يَعْبُدُونَنى»؛ همه جهان مرا عبادت كنند، «لا يُشْرِكُونَ بى شَيْئاً»؛ و انباز نگيرند با من هيچ. و اين معنى در عهدِ عمر و على و تا اين روزگار نبوده است كه همه جهان خداى را عبادت كردند و شرك نياوردند. ۶ پس در آخر الزّمان باشد در عهدِ خروج مهدى و نزولِ عيسى؛ چنانكه در تفاسير اصحاب الحديث و شيعت مذكور و مسطور است. پس مذهب و اعتقادِ شيعت معلوم است در سببِ نزولِ آيت، و خروجِ مهدى و نزولِ عيسى اجماعِ شيعت و اجماعِ سنّت [ است ]و به انكار و مخافت نوسنّيانِ انتقالى و مجبّرانِ لايُبالى، مذهبِ درست و باطل و زايل نباشد. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

[ 91 ]

[ زنده شدن مردگان و پاسخ به شبهات رجعت از منظر شيعه ]

[ امكان معاد و حشر و زنده شدن مردگان دليل اصلى رجعت ]

[ رجعت در عهد ظهور حضرت مهدى(ع) در نظر شيعه اماميه ]

آنگه گفته است:
و همچنين در تأويل اين آيت مى‏گويد: «قالُوا رَبَّنا أمَتَّنا اثْنَتَيْنِ وَ أحْيَيْتَنا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبيلٍ»؛۷ بار خدايا ما را دوبار

1.ع - ث: «آن». م - ب: «اين».

2.ع - ث - ح: «پسنديده‏اند». م - ب: «پسنديده» (بدون «است»).

3.ع - ث - ب: «الا اگر» (و گويا صحيح: «الا مگر» بوده؛ زيرا بناى مصنف رحمه اللَّه عليه بر تأكيد لفظ عربى با معنى فارسى آن است؛ از قبيل «حتى تا»). م - ح: «الا شيعه».

4.صفحه «۲۷۰» چاپ قديم‏

5.ع - ث - م - ب: «كنند».

6.ح: «خداى را عبادت كنند و شرك نياورده باشند».

7.آيه ۱۱ سوره مباركه مؤمن = غافر.


نقض
290

جدّش مصطفى. و تفسير اين آيت چون به انصاف تأمّل كند، از وجوه دلالت است بر خروج و بر امامتِ مهدى - عليه السلام - :
وجه ۱ اوّل، آن است كه بارى تعالى گفت: «وَعَدَ اللَّهُ» و وعد به اتفّاقِ اهلِ وضع ۲به خلاف نقد باشد. و وعده به حاضر درست نباشد و وعده دلالت باشد بر غيبتِ موعودى، و امام غايب در امّت غيرِ مهدى نيست كه ديگر ائمّه كه در ايشان دعوى مى‏كنند حاضر و ظاهرند.
وجه دوم، آن كه گفت: «الَّذينَ آمَنُوا»، وعده مؤمنان را مى‏دهد و به اتّفاق لفظ «مؤمنى» ۳ در شيعت مستعمل‏تر است؛ از بهر آن كه حنيفى ۴ خود را موحّد خواند، و شفعوى خود را سنّى گويد، و شيعت خود را مؤمن خواند. آنگه گفت: آن مؤمنانى كه عمل صالح كنند و چون حوالتِ عمل بديشان كرد، مجبّر كه عمل را حوالت به خداى كند، خارج باشد از آيت كه به همه حالت خداى راستگوتر است از مجبّران.
آنگه گفت: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فى اْلأَرْضِ» كه به خليفه ۵ كند ايشان را. و خداى تعالى در آيت حوالتِ خلافت به خويشتن كرد، و مجبّر حوالتِ خلافت به خود كرد. و قولِ شيعت است كه موافقِ قولِ خدا است تبارك و تعالى كه امام و خليفه نصّ گويند از قِبَلِ خداى تعالى، و مجبّران امامت از فروع دانند، و اختيارِ خلق گويند.
آنگه گفت: «فى اْلأَرْضِ»، و ارض لفظ جنس است. بايد كه همه زمين داخل باشد، و از عهد مصطفى تا به عهد ما همه زمين خليفتان نداشتند؛ نه عمر و نه على؛ الّا بهرى. و همه زمين مى‏بايد تا آيت را فايده حاصل باشد.
آنگه گفت: «كَما اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»؛ چنان كه به خليفه ۶ كرد آنها را كه پيش از اينان بودند. يعنى آدم و داود و هارون و على. و اين معنى كه حوالتِ خلافت كنند، الّا مذهبِ شيعت نيست.

1.ع - ث - م - ب: «و وجه».

2.صفحه «۲۶۹» چاپ قديم‏

3.ع - ث - ب: «در مؤمنى». م: «مؤمنين».

4.غير نسخه ع: «حنفى».

5.م: «خليفه». ح: «تخليف».

6.غير ع: «خليفه».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 433091
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به