293
نقض

شيعت، اميرالمؤمنين بهتر است از مهدى، و على‏ زعمِ المصنّف اگر ايشان حقّى به دست فروگرفتند، از آنِ على بود و على زنده بود و ايشان زنده بودند. چون على كه بهتر است در حالِ حيات انتقام نكشيد، مهدى كه به درجه ازو كمتر است، انتقام چگونه كشد؟ و شيعت از آن مبرّااند. و الحمد للَّه ربّ العالمين.

[ 92 ]

[ قول به زيادت و نقصان در قرآن عقيده غاليان نه شيعه اصولى ]

آنگه گفته است:
و اندرين آيت افزايند از قرآن كه خداى تعالى مى‏گويد: «ما ذا أنْزَلَ رَبُّكُمْ»۱فى علىٍ‏ّ. ففريقاً [ من ] آل محمّد كذّبتم، وَ فَريقاً تَقْتُلُونهُم بكربلاء. ۲
اما جواب اين حوالت نادرست و اشارت به باطل و نقلِ بى‏اصل آن است كه ۳برين وجه كه بيان كرده است، هر عاقلِ عالم داند كه خود نه بر نظم و اسلوبِ قرآن است و ركاكت در كلمه ظاهر است و بارى تعالى حافظ قرآن است و فصحا و بلغاى عالم قادر نباشند كه در وى زيادت و نقصانى كنند كه اگر در يك آيت روا باشد، در همه آيات و سور روا باشد. پس با چندين خصمان كه قرآن را هستند، بايستى كه از كثرتِ تصرفِ ايشانْ قرآن بر اصل اوّل بنمانده بودى، و هر عاقلِ منصف كه بشنود باور ندارد. امّا اگر اين حوالت در تفسير گويد، ۴ روا باشد، كه شيعت گويند در حقّ آل محمّد است، و تقديرش چنين است، و در محذوفى مقدّر گويد: الحمد للَّه. و مانند اين از قول ابراهيم - عليه السلام - كه: «هذا رَبّى» و حذف كرده است الف استفهام را از براى اختصارِ كلام. اما در اصل قرآن زيادت و نقصان روا داشتن بدعت و ضلالت باشد و نه مذهبِ اصوليان است و گر غالى‏اى يا حشوى‏اى، خبرى ۵ نقل كند، مانند آن

1.از آيه ۲۴ سوره مباركه نحل كه تمام آيه چنين است: «وَ إذا قيلَ لَهُمْ ما ذا أنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أساطيرُ اْلأَوَّلينَ».

2.مراد ذيل آيه ۸۷ سوره مباركه بقره است كه: «فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ» . و براى تحقيق در آن، رجوع شود به تعليقه ۱۱۴.

3.صفحه «۲۷۲» چاپ قديم‏

4.يعنى عبارات اضافى، عبارات تفسيرى است، نه نصّ و لفظِ قرآن. (ويراستار)

5.ب - م: «چيزى». ث: «حبرى».


نقض
292

بميرانيدى و دوبار باز زنده ۱ گردانيدى. اين آن وقت گويند كه رجعت باشد و مهدى خروج كند و قومى را زنده كنند. ۲
اما جواب اين شبهت آن است كه اين مصنّف اگر دعوىِ مذهبِ شافعى مى‏كند، بايد كه سؤالِ گور را بدين سر ۳ منكر نباشد؛ تا او را در تفسير اين آيت شبهتى بنماند كه دوبار زندگى باشد و دوبار مردگى باشد. و يا خود بايد كه دست از مذهب و سؤالِ گور بدارد و آيت را بر رجعت بر شيعت انكار مى‏كند. و ما بحمداللَّه انكار ۴نمى‏كنيم كه چون مهدى خروج كند و عيسى نزول كند، بارى تعالى به دعاى ايشان جماعتى را از هر امّتى باز زنده ۵ كند؛ چنانكه بيان كرده است و گفته كه: «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا»،۶و اين حشر باشد كه پيش از قيامت باشد كه اجماع است كه روزِ قيامت همه خلايق باز زنده ۷ كند بارى تعالى؛ چنان كه گفت: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَميعاً»۸تا فرق از ميانِ دو آيت ظاهر باشد و فايدت حاصل. و از مقدورِ بارى تعالى بديع داشتن احياى موتى‏ غايتِ ضلالت و جهالت باشد كه به روزگارِ موسى و عيسى و عُزير و ابراهيم كرده است، و قرآن به همه ناطق است. اگر در عهدِ دولتِ فرزند و نايبِ مصطفى بكند، دور نباشد، نه از مقدورِ قادر الذّات، نه از حرمتِ سيّد السّادات. و انكارِ اين در مقدورِ خداى، انكارِ بعث و نشورِ قيامت باشد و خواجه را مبارك باد فلسفى‏اى! ۹
و رجعت در عهدِ ظهورِ مهدى - عليه السلام - مذهبِ شيعت اماميّه است بى‏شبهت. امّا آن حوالت كه كرده است كه «بوبكر و عمر را زنده كنند»، به مذهبِ

1.ع: «بازنده». م - ث - ب - ح - د: «زنده».

2.م - ب - ح: «كند».

3.كذا در نسخ ع - ث - م - ب؛ ليكن ح ندارد و گمان مى‏كنم كه محرّف «سراى» باشد و يا به معنى طرف و جانب باشد كه «سر» به اين معنى آمده است.

4.صفحه «۲۷۱» چاپ قديم‏

5.ع: «بازنده». ح - د: «زنده».

6.صدر آيه ۸۳ سوره مباركه نمل.

7.ع: «بازنده» و معلوم مى‏شود كه «با» چنان كه گاهى مخفف «باد» و «باشد» مى‏باشد، گاهى هم مخفف «باز» به كار مى‏رود، مانند اين مورد و نظاير آن.

8.صدر آيه ۶ و ۱۸ سوره مباركه مجادله.

9.ياى دوم «فلسفى‏اى» ياى مصدريت است و انكار قيامت را از عقايد فلاسفه شمردن، گويا به علت انكار ايشان مى‏باشد حشر جسمانى را.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 433094
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به