297
نقض

مبرّا از فعل و ارادتِ كفر و بدعت و ضلالت، منزّه از همه فضايح و قبايح، انبياى خداى را همه صادق و معصوم دانند، و آنها را به دوزخ فرستند كه منكرانِ ۱توحيد و عدل باشند، و حوالتِ همه ضلالت از كفر و فساد و معاصى به فعل و ارادت و مشيّتِ خداى گويند، و موجب در معرفتِ خداى تعالى قولِ انبيا دانند، و محمّد را سينه شكافته گويند، و على را قتّال و مسلمان‏كُش و حسود دانند و خوانند؛ چنان كه مصنّف در مواضعِ اين كتاب اجرا كرده است، و انبيا را نامعصوم شناسند، و جزا بر عمل، باطل دانند. اينها را به دوزخ برند و ايشان را نبرند. تا برين وجه حساب مى‏كند تا مقصود حاصل شود. پس به قمى و آوى و ساوى و قاشى و اصفاهانى تعلّق ندارد. نجاتِ قيامت به ايمانِ درست و به عملِ ۲ صالح باشد، و گناهِ مؤمنِ عاصى ۳ خود معروف است كه يا به توبه، يا به شفاعتِ انبيا، يا به تفضّل خود بيامرزد بارى تعالى؛ ۴ وگرنه به قدرِ معصيت عقاب بفرمايد و با بهشت ۵ فرستد كه مؤمنْ خالد ۶ در عقوبتِ دوزخ بنماند؛ ۷ خلافِ مذهبِ أهلِ وعيد. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 95 ]

[ پاسخ به شبهه موقوف بودن شرع بر ظهور مهدى(ع) ]

[ على(ع) امام بعد از پيامبر نه شريك رسالت ]

[ نقد اخبار آحاد ضعيف اهل سنّت در فضيلت‏تراشى براى عمر ]

آنگه گفته است:
و گويند: شرع موقوف است به قائم، و او مفترض الطّاعه است، و على نصّ بود و شريكِ رسول بود همچون هارون كه شريكِ موسى بود.
اما جواب اين كلمات از سرِ علم و انصاف و ديانت فهم بايد كردن تا هيچ شبهتى بنماند. ۸ اوّلاً در فصول گذشته برفت مستقصى كه شريعت موقوف نيست بر ظهورِ

1.صفحه «۲۷۵» چاپ قديم‏

2.م - ب - ح - د: «و عمل».

3.ح - د: «و گناه چون من عاصى».

4.ع: «به تفضل خداى بيامرزد بارى تعالى». ث: «به تفضل خداى تعالى بيامرزد بارى تعالى». م - ب: «به تفضل خداى تعالى بيامرزد». ح - د: «يا به تفضل خداى آمرزيده شود». و تصحيح متن نزديك‏تر به صواب است.

5.ح - د: «و به بهشت».

6.ح: «مؤمن خالص خالد». د: «مؤمن خالص».

7.م - ح - د: «نماند».

8.همان.


نقض
296

مصنّف كه چون معترف است كه روا باشد كه مخاطب يكى باشد و «قِفا» گويند، چرا روا نباشد كه مخاطب على تنها باشد و «ألقيا» گويند؟ كه بى‏خلاف او قسيمِ جهنّم است؛ ۱ بلكه خودْ مخاطب دو تن‏اند و خطاب با دولتِ ۲ محمّد است و على كه: «ألْقِيا فى جَهَنَّمَ»، تا او كافران را به دوزخ مى‏فرستد، و اين بُغاة و مُعاندان و جاحدان را و مجبّران را. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

[ 94 ]

[ نجات يافتگان در آخرت قائلان به توحيد و عدل و عصمت انبيا ]

[ دشمنان على(ع) در قعر دوزخ ]

[ نجات در قيامت با ايمان درست و عمل صالح ]

آنگه گفته است:
و گويند: خلفا و ائمّه و شهيدان و غازيانِ اسلام و علما و زُهّاد كه نه رافضى بوده باشند، همه را در دوزخ اندازند، و مواليانِ خود را از غاليان و رافضيان در بهشت مى‏فرستند؛ ۳ اگرچه غمّاز و خمّار و بى‏نماز بوده باشند، از قم و كاشان و آوه و سارى و سبزوار و اُرَمْ و رى. و بايد كه به ولاىِ على و يازده امام تولّا كرده باشند، و تبرّا كرده باشند از صِدّيق و فاروق و از همه صحابه و ائمّه دين.
اما جواب اين كلمات مكرر كه در مواضعِ اين كتاب بيان كرده است آن است كه حوالتِ به‏دروغ و نقلِ بى‏اصل را به نزديكِ علما جوابْ لازم و واجب نيست و بر سبيلِ جمله، ۴ جوابِ مُسْكِتْ آن است كه نجات و هلاكِ خلايق به شهر و ديه و پيشه، ۵ تعلّقى ندارد؛ اگر خداى برد به دوزخ، وگر فرشتگان، اگر محمّد اگر على. آن جماعت ناجى و رستگار باشند به قيامت كه خداى تعالى را يكى گويند و يكى دانند بى‏چون و چگونه، قديم، ازلى، موصوف به صفاتِ كمال، قادر الذّات، عالم الذّات، حيّ الذّات،

1.الكافي، ج ۴، ص ۵۷۰؛ الأمالي، شيخ مفيد، ص ۲۱۳، ح ۴؛ الخصال، ص ۴۹۶، ح ۵؛ تفسير الآلوسى، ج ۳۰، ص ۱۱۹؛ المناقب، خوارزمى، ص ۴۱.

2.كذا صريحاً در «ع»، ليكن ح - د: «دو تن»، م - ب: «با دوست»، ح - د: «با دو است». و صحيح همانا متن است.

3.ع: «مى‏فرستد».

4.يعنى بر سبيل اجمال.

5.ع: «بيشه» و معلوم نيست كه مرادْ «بيشه» به معنى جنگل است و يا پيشه به باى فارسى؛ زيرا غالباً باى فارسىِ سه نقطه را در اين نسخه به صورت باى موحّده مى‏نويسند. پس مراد پيشه است كه به معنى حرفه و صنعت مى‏باشد.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432896
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به