مصنّف كه چون معترف است كه روا باشد كه مخاطب يكى باشد و «قِفا» گويند، چرا روا نباشد كه مخاطب على تنها باشد و «ألقيا» گويند؟ كه بىخلاف او قسيمِ جهنّم است؛ ۱ بلكه خودْ مخاطب دو تناند و خطاب با دولتِ ۲ محمّد است و على كه: «ألْقِيا فى جَهَنَّمَ»، تا او كافران را به دوزخ مىفرستد، و اين بُغاة و مُعاندان و جاحدان را و مجبّران را. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
[ 94 ]
[ نجات يافتگان در آخرت قائلان به توحيد و عدل و عصمت انبيا ]
[ دشمنان على(ع) در قعر دوزخ ]
[ نجات در قيامت با ايمان درست و عمل صالح ]
آنگه گفته است:
و گويند: خلفا و ائمّه و شهيدان و غازيانِ اسلام و علما و زُهّاد كه نه رافضى بوده باشند، همه را در دوزخ اندازند، و مواليانِ خود را از غاليان و رافضيان در بهشت مىفرستند؛ ۳ اگرچه غمّاز و خمّار و بىنماز بوده باشند، از قم و كاشان و آوه و سارى و سبزوار و اُرَمْ و رى. و بايد كه به ولاىِ على و يازده امام تولّا كرده باشند، و تبرّا كرده باشند از صِدّيق و فاروق و از همه صحابه و ائمّه دين.
اما جواب اين كلمات مكرر كه در مواضعِ اين كتاب بيان كرده است آن است كه حوالتِ بهدروغ و نقلِ بىاصل را به نزديكِ علما جوابْ لازم و واجب نيست و بر سبيلِ جمله، ۴ جوابِ مُسْكِتْ آن است كه نجات و هلاكِ خلايق به شهر و ديه و پيشه، ۵ تعلّقى ندارد؛ اگر خداى برد به دوزخ، وگر فرشتگان، اگر محمّد اگر على. آن جماعت ناجى و رستگار باشند به قيامت كه خداى تعالى را يكى گويند و يكى دانند بىچون و چگونه، قديم، ازلى، موصوف به صفاتِ كمال، قادر الذّات، عالم الذّات، حيّ الذّات،
1.الكافي، ج ۴، ص ۵۷۰؛ الأمالي، شيخ مفيد، ص ۲۱۳، ح ۴؛ الخصال، ص ۴۹۶، ح ۵؛ تفسير الآلوسى، ج ۳۰، ص ۱۱۹؛ المناقب، خوارزمى، ص ۴۱.
2.كذا صريحاً در «ع»، ليكن ح - د: «دو تن»، م - ب: «با دوست»، ح - د: «با دو است». و صحيح همانا متن است.
3.ع: «مىفرستد».
4.يعنى بر سبيل اجمال.
5.ع: «بيشه» و معلوم نيست كه مرادْ «بيشه» به معنى جنگل است و يا پيشه به باى فارسى؛ زيرا غالباً باى فارسىِ سه نقطه را در اين نسخه به صورت باى موحّده مىنويسند. پس مراد پيشه است كه به معنى حرفه و صنعت مىباشد.