دگر آن كه مگر خداى تعالى ندانسته باشد آنچه محمّد - صلى اللَّه عليه و آله - از فضيلتِ عمر مىدانست! اين و مانند اين از اخبارِ آحاد كه موهمِ خطا باشد. و بيش از اين روا ندارم گفتن كه هر عاقل و فاضل كه بخواند خود بداند. پس آن را كه اين دعوى باشد در بوبكر و عمر، بايد كه بر على آن انكار نكند، يا دست از همه بدارد كه محمّد رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله - هم مستغنى است از شريكِ رسالت، هم منزّه است از تمامتِ نبوّت، هم مبرّا است از دعوىِ تمنّاىِ صمدانيّت. ۱ و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
[ 96 ]
[ پاسخ به توهين مؤلف سنّى در اينكه حق معيار اصلى است نه افراد ]
[ پاسخ جدلى عبدالجليل به مؤلف سنّى در اينكه بهشت به ايمان دهند نه به نسبت و صحابى بودن ]
[ منكران عدل و توحيد و عصمت و شريعت در دوزخ ]
آنگه گفته است:
و عجب است كه خرانِ ۲ ورامين، و كفشگرانِ درِعايش ۳۴و عوّانانِ قم * ۵ و كلارگرانِ ۶ آوه، و جولاهكانِ ۷ قاسان، و كياكانِ سارى و اُرَمْ *، ۸ و خربندگانِ سبزوار در قفا ۹ محمّد و على دارند و به بهشت برند كه اينان شيعتِ آل محمّدند، و صحابه و بزرگان و امامان را به دوزخ برند «تِلْكَ إذًا قِسْمَةٌ ضيزى»». ۱۰
اما جواب اين كلمات از وجوه گفته شد. و اين مصنّف مىبايست كه از عقل و نقل اين مايه دانسته باشد كه «إنَّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرّجالِ، و إنّما الرّجال يُعرفونَ بالحقّ،
1.ح - د: «صمديت».
2.ع: «جزان».
3.ع - ث: «دعايش». م - ب: «دعارش». ح - د: «رعانش».
4.صفحه «۲۷۷» چاپ قديم
5.عبارت ميان دو ستاره در دو نسخه «ح، د» نيست.
6.م - ب: «كلاگران» و شايد صحيح «گليگران» بوده است. در آنندراج گفته: «گلكار و گليگر بالكسر بنا و معمار» و در برهان قاطع گفته: گليگر به كسر اوّل و ثانى به تحتانى رسيده و گاف فارسى مفتوح براى قرشت زده گلكار و بنا را گويند».
7.م - ب: «جولاهان». در برهان گفته: «جولاه بر وزن روباه، بافنده را گويند و عنكبوت را نيز گفتهاند و جولاهك بر وزن روباهك، عنكبوت را گويند و تصغير جولاه نيز هست كه بافنده باشد».
8.ح - د به جاى عبارت ميان دو ستاره: «و كاشان» يعنى بعد از «عوانان قم».
9.ث - م - ب - ح - د: «در قفاء [ يا قفاى ] محمد و على دارند [ يا «بدارند» ]».
10.آيه ۲۲ سوره مباركه نجم.