دريافتند!؟ و كجا ديدند!؟ ندانم كه اين اتّفاقِ نامعقولِ نامذكورِ نامسموع چگونه ممكن گشت؟! كه اتّفاقِ عقلا است كه چون جماعتى به مشاركتِ يكديگر كارى كنند و چيزى۱ اندازند۲ و مذهبى نهند، بايد كه حضورِشان به هم باشد۳ و يا به مكاتبت و مراسلت يكديگر را خبر كنند. و اين جماعت را كه او واضعانِ مذهب مىخواند، از يكى تا به ديگرى دويست و سيصد سال است و بهرى۴ خودْ مخالفِ آن ديگرند۵ در مسائلى معيّن. و بهرى را خود علمى و فضلى به درجه كمال نبوده است؛ تا هر كس كه اين۶ فصل بر آن وجه برخواند، جزالتِ فضل و عقلِ ناقل بداند.
ترجمه مؤلف كتاب نقض
منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست، در باب «عين» گفته:
الشّيخ الواعظ نصير الدّين عبد الجليل بن أبي الحسين بن أبي الفضل القزوينىّ عالم، فصيح ديّن، له كتاب بعض مثالب النّواصب في نقض بعض فضائح الرّوافض، كتاب البراهين في امامة أمير المؤمنين عليه السلام، كتاب السئوالات و الجوابات، سبع مجلّدات، كتاب مفتاح التّذكير، كتاب تنزيه عائشة.۷
گويا مراد از مفتاح التّذكير در اين ترجمه، همان كتاب است كه مصنّف رحمه اللَّه عليه در دو مورد از كتاب حاضر به آن تصريح كرده:
1. ص 191، به اين عبارت:
و من در كتاب مفتاح الرّاحات (خ ل: الدّرجات) في فنون الحكايات، شرح ايمان عمر به نوعى بيان كردهام لطيف، و بسى از معروفان فريقين آن را نسخه كردهاند و ديده و برخواندهاند.
2. ص 257 به اين عبارت:
و اعتقاد شيعه در حقّ زهّاد و عبّاد و مفسّران چنين بهغايت نيكو باشد و چون مفصّل خواهد كه بداند، كتاب مفتاح الرّاحات كه ما جمع كردهايم در فنون حكايات، سى پاره كاغذ است، مطالعه بايد كردن.
و صاحب ذريعه كتاب را بهعنوان مفتاح التّذكير و مفتاح الرّاحات به مؤلّف نسبت داده. آنگاه گفته: «و احتمل بعض اتّحادهما.»۸
امّا تنزيه عايشه همان است كه در ص 126 از آن چنين تعبير كرده:
و من در شهور سنه ثلاث و ثلاثين و خمسمائة كتابى مفرد ساختهام در تنزيه عايشه در دولت امير غازى عبّاس - رحمة اللَّه عليه - به اشارت رئيس و مقتداىِ سادات و شيعه سيّدِ سعيد فخر الدّين بن شمس الدّين الحسينى - قدّس اللَّه روحهما - ، و قاضى القضاة سعيد عماد الدّين الحسن استرابادى - نوّر اللَّه قبره - به استقصاء برخوانده و بر پشت آن فصلى غرّاء نوشته به استحسانِ تمام،
[ 9 ]
[ انتساب خاستگاه شيعه به ابن مقفع يا به يك زن ]
[ أئمه(ع)، خاستگاه مذهب شيعه ]
[ وحى الهى، ريشه مذهب شيعه ]
[ شيعه ساخته خداوند ]
[ عقيده شيعه به امام معصوم قائم در هر زمان ]
[ پاسدارى ائمه اطهار از دين ]
[ عالمان و محدثان شيعه ناقلان معتمد دين ]
آنگه گفته است:
و گفتهاند كه واضعِ مذهبِ رافضيان زنى بوده است از ركاكتِ مذهب. و گفتهاند كه روافض متقدّم، پيشِ ابن المقفّع ۹ شدند تا او اين مذهب از بهرِ ايشان اختيار كرد و گفت: شما هر چه بر كارِتان راست باشد، مىگوييد.
و امّا جوابِ اين كلمات كه گفته است كه «واضعِ مذهبِ رافضيان زنى بوده است» اين است كه اين دعوى مخالفِ آن است كه در پيش گفته است و تعيينِ واضعان كرده؛ كه هر دو نتواند بودن. ازين دو قول، يكى دروغ باشد. و حكمِ ۱۰ بيست و پنج سال كه اين مذهب داشته است، اين مايه بندانسته است كه شيعه خود متابعتِ هر مردى اختيار نكردهاند، كه به ايمان و سبقت و جهاد و انفاق، اگر عصمت منتفى۱۱ باشد، امامت نگويند. پس با اين صلابت و قوّت چگونه متابعتِ زنى كنند ۱۲كه چون مرد باشد
1.كذا در نسخ و محتمل است كه «خبرى» باشد.
2.براى تحقيق در معنى «انداختن» رجوع شود به تعليقه ۱۷.
3.ب - م: «بايد كه همه با هم باشند».
4.بهرى: برخى. (ويراستار)
5.م - ث - ب: «مخالف آن ديگران».
6.ع - ث: «كه ازين».
7.ضميمه بحار الأنوار، ص ۹.
8.الذريعة، ج ۲۱، ص ۳۲۲، ش ۵۲۸۳.
9.ب - ث - م: «ابن المقنع».
10.يعنى در ظرف اين مدت.
11.ع - ث: «منفى». يعنى با احراز ايمان و سبقت به آن و جهاد در راه خدا و انفاق در سبيل دين، اگر عصمت نباشد.
12.صفحه «۲۶» چاپ قديم