303
نقض

[ 98 ]

[ آيه 82 سوره نمل در موضوع رجعت ]

آنگه گفته است:
و بلفتوح ۱ علىِ‏ّ عالم در تفسيرى كه كرده است، بياورده است تأويل اين آيت كه: «وَ إذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ اْلأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أنَّ النّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ»۲ و گفته است: از «دابّة الارض» بارى تعالى على را مى‏خواهد كه در دنيا خداى تعالى او را باز زنده كند ۳ تا همه اعدا او را ببينند و بدو ايمان آورند و ايمانِشان سود ندارد.
اما جواب اين فصل آن است كه چون دعوى كرده است و حوالت به پيرى معروف چون شيخ بُلفتوح - رحمة اللَّه عليه - و تفسير او كه نسخت‏هاى بى‏مر و بى‏عدد ۴ است آن را در طوايفِ اسلام، و ظاهر و باهر در بلاد عالم، آن تفسير در پيشِ قاضىِ وقت و پادشاهِ روزگار حاضر بايد كردن و تفسيرِ اين آيت بديدن. اگر بدين وجه است كه ياد ۵ كرده است، يا ذكرِ على و مهدى و دوستان و دشمنانِ [ ايشان ] ۶ در آنجا است مُصَرَّحْ، همه دعاوىِ اين مصنّف راست است و همه ۷ حوالات و دعاوىِ [ او ] درست است. پس اگرنه و صاحب تفسير وجوه و اقوال در شرح آيت بگفته است و به آخر گفته باشد كه به مذهبِ ما گفته‏اند كه آيت در رجعت است دون قيامت، ۸

1.م: «و أبوالفتوح». ح - د: «كه ابوالفتوح».

2.آيه ۸۲ سوره مباركه نمل.

3.ع - ث - م - ب: «بازنده».

4.ح - د: «بى‏عدّ» (با تشديد دال).

5.ح - د: «اگر بر اين وجه است كه حوالت».

6.ح - د: «او» و در ساير نسخ نيست.

7.ع: «و همه و همه» (به تكرار).

8.ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در تفسير آيه بعد از آن كه اخبارى در تعيين مراد از «دابه» نقل كرده [ و ]گفته است: «و اين اخبارى است از طريق عامه مخالفان، و موافق اخبارى است كه آمد از طريق اصحاب ما كه گفتند: دابه كنايت است از صاحب الزمان عليه السلام كه مهدى است (تا آخر گفتار او)». و در تفسير آيه ۸۳ كه تالى آيت گذشته است، يعنى آيه: «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ» گفته: «و اصحاب ما به اين آيت تمسك كردند در صحت رجعت و گفتند: خداى تعالى در اين آيه گفت: روزى باشد؛ كه ما زنده كنيم از هر گروهى جماعتى را، و اين نه روز قيامت باشد براى آن كه روز قيامت همه خلايق را حشر كنند (تا آخر گفتار او)». (مراجعه شود به تفسير الرازى، ج ۲۴، ص ۲۱۷ و صفحات بعد از آن.)


نقض
302

سوگند مى‏خورد به لوح و قلم به دلالتِ آن كه گفت: «وَ ما يَسْطُرُونَ»،۱ و اين سوره به مكّه منزل بوده است و اوّلين سورتى - به قول بهرى ۲ مفسّران - كه به مصطفى آمد «اقرأ» ۳ بود، و سورة القلم ۴ بعد از «اقرأ» منزل شد ۵ ابتداى بعثت. پس چگونه قسم باشد به على - عليه السلام -؟! و بيان كرده شد كه قسم است به لوح و قلم به قرينه: «وَ ما يَسْطُرُونَ». و گفته‏اند: نون آن ماهى است كه مدارِ زمين برو است. ۶ و گفته‏اند: ماهىِ يونس است. و وجه‏ها گفته‏اند كه اين موضع احتمالِ همه نكند و شرف و منقبتِ ۷ علىِ‏ّ مرتضى به نزديكِ خداى تعالى بيش ازين است كه خواجه ناصبى گمان مى‏برد؛ كه اكثر ۸ مفسّرانِ طوايفِ اسلام را مذهب اين است كه «و العاديات» قسم است به سُمِ مركبِ عليِ‏ّ مرتضى. وگر گويند: در حقِ‏ّ مجاهدان است؛ به اتفاقِ امّتْ علىِ‏ّ مرتضى سرِ همه مجاهدان است. با آن كه معلوم است كه بارى تعالى در قرآنِ كريم به بسيارى از جمادات سوگند ياد كرده است، چون و التّين، ۹ و النّجم، و الشّمس، و الضّحى، و العصر، و مانند آن، اگرچه يك وجه در آن ۱۰ آمده است كه به هر موضع محذوفى هست و تقديرش چنان است كه «و ربّ الشمس»، «و ربّ الضحى»، «و ربّ العصر»، پس اگر به أميرالمؤمنين علىِ‏ّ مرتضى با فضل و سبقتِ او و با وفورِ عصمت و شرفِ منزلتِ او سوگند ياد كند، خواجه خارجى را طرفه نبايد داشتن. امّا نون و القلم نه درو منزل است. ۱۱۱۲اين است جوابِ اين كلمات بر سبيلِ اختصار. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

1.ذيل آيه ۱ سوره مباركه قلم.

2.ح - د: «بعضى از».

3.م - ب: «سورة اقرأ».

4.ح - د: «سوره ن و القلم».

5.مراجعه شود به: الأوائل، طبرانى، ص ۴۴، ح ۱۷؛ الأوائل، ابن أبي عاصم، ص ۴۷، ح ۱۰۳؛ زاد المسير، ابن جوزى، ج ۱، ص ۲؛ تفسير الرازي، ج ۲، ص ۱۸۶.

6.م: «برداشت». ح - د: «بويست».

7.م: «و منزلت». ح - د: «و سبقت».

8.ع - ث - م - ب: «كه اگر».

9.ح - د: + «و الزيّتون».

10.ح - د: «در او».

11.ع - ث - ب - م: «اما نون و القلم دو منزل است».

12.صفحه «۲۸۰» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432781
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به