309
نقض

بداند كه هر كس كه تفسيرِشان بخواند اعتقاد و مذهبشان بداند كه نه جبرى بوده‏اند نه قدرى، و نه جَهْمى نه اشعرى، و نه مشبّهى و نه خارجى.
وگر شيعتِ اماميّه خواهند كه از مفسّرانِ خود لافى زنند از جماعتى نامعتبرِ نامعروف نزنند، كه خواجه آورده است. از تفسيرِ محمّد باقر لاف زنند، و از قولِ جعفرِ صادق، و از تفسيرِ حسن عسكرى - عليهم السلام - . و بعد از آن، از تفسيرِ شيخِ كبير، ابوجعفر طوسى، و تفسيرِ شيخِ شهيد محمّد فَتّال، و از تفسيرِ خواجه بوعلى طبرسى، و تفسيرِ شيخ بُلفتوح رازى - رحمة اللَّه عليهم - و غيرهم؛ همه متديّن و عالم؛ أوّلينان همه معصوم، و آخرينان همه عالم و امين و معتمد؛ هيچ نه مجبّر و نه مشبّهى و نه غالى و نه اَخبارى و نه حشوى. و الحمدُ للَّه حَمْدَ الشّاكرين. ۱

[ 102 ]

[ كتاب مؤمن الطاق در علم غيب امامان ]

[ علم غيب مختص خداوند ]

[ حيات جاودانه شهيدان كربلا ]

[ مجازات دشمنان و قاتلان امام حسين(ع) در قيامت ]

آنگه گفته است:
و محمَّد بن نعمان الأحول ۲ در كتابى آورده است كه امامان همه غيب‏دانان باشند و در گور همه غيب دانند تا بدان حدّ كه اگر كسى به زيارتِ ايشان شود، بدانند كه موافق كيست، و منافق كيست، و عددِ نام‏ها و گام‏ها همه دانند. و حسين بنِ على و شهيدانِ كربلا پيش از قيامت به چهار صد سال زنده شوند، و يزيد و ابن زياد و قاتلانِ ايشان همه زنده شوند؛ تا حسين و شهيدان، ايشان را بكشند و به قيامت به دوزخ فرستند.
اما جواب اين كلمات كه خالى است از معنى، و دور است از عقل، و بر خلافِ ۳نقل و شرع، آن است كه از نصِ‏ّ قرآن و اجماعِ مسلمانان معلوم است كه غيب الّا خداى تعالى نداند؛ وَ هُوَ «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أخْفى‏»،۴«لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ إلاَّ اللَّهُ»،۵ و قال اللَّه تعالى:

1.ح - د: «ربّ العالمين».

2.مراد «مؤمن الطاق» است.

3.صفحه «۲۸۶» چاپ قديم‏

4.ذيل آيه ۷ سوره مباركه طه و صدر آن: «وَ إنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإنَّهُ يَعْلَمُ»

5.از آيه ۶۵ سوره مباركه نمل، و نصّ آيه چنين: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فى السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ الْغَيْبَ إلاَّ اللَّهُ»


نقض
308

[ 101 ]

[ مفسران بزرگ شاگردان على(ع) ]

[ همراهى مفسران با شيعه در عقيده به توحيد و عدل ]

[ ميراث تفسيرى شيعه و عظمت مفسران بزرگ شيعه ]

آنگه گفته است:
و چون رافضى را چنين مفسّرانى ۱ باشند، تفسيرِ ابن عبّاس و ضحّاك و سُدّى و مُقاتِل و جُبَيْر ۲ و حاكم و قَلانِسى را چه كند؟ و تفسير هشام و كلبى و مجاهد را كجا برد؟!
اما جواب اين كلمات آن است كه اوّلاً عبداللَّه عبّاس - رضي اللَّه عنه - ابنِ عمّ مصطفى است، و پدرِ خلفا است، و شاگرد و پيروِ علىِ‏ّ مرتضى است، و هواخواهِ على و آلِ على بوده است، و با بنى اميّه و با معاويه و يزيد و با عبداللَّه زبير خصومت‏هاىِ عظيم كرده است، و فصولِ غَرّاء با مبالغت گفته، و بر اقوال و افعالِ بدِ ايشان منكر بوده، و مناظرات و محاوراتِ او درين معنى در كتبِ مخالف و مؤالف ظاهر است. پس ناصبى كه خود را بر عبداللَّهِ عبّاس بندد، ۳ چنان باشد كه جهودان خود را بر عُزَيْر بندند و ترسايان كه خود را بر عيسى بندند، و - بحمد اللَّه تعالى - عبداللَّه عبّاس از جبر و تشبيه بيزار است، و از معاويه و يزيد دور، و اختيار در امامت را منكر، و مولاىِ علىِ‏ّ ۴مرتضا است و آل وى، ائمّه هدى.
امّا دگر مفسّران را كه ياد كرده است، اگر شيعى نبوده‏اند همه عدليان‏اند. بارى؛ جبرى و مشبّهى و ناصبى و اشعرى هم نبوده‏اند كه به روزگارِ ايشان خارِ تشبيه و خسك ۵ جبر از شورستان بدعت سر بر نياورده بود. تا ايشان را از خود نخواند، و

1.ح - د: «مفسران».

2.ح - د: «و ابن جبير». پس متن از موارد ذكر نام پدر و اراده پسر است؛ از قبيل اطلاق حنبل بر احمد بن حنبل، و حسن ميمندى بر احمد بن حسن ميمندى. و در موارد بسيارى از اين كتاب نيز نظايرش آمده است.

3.ع: «بندند». پس مراد از «ناصبى»، اسم جمع است كه مراد ناصبيان باشند.

4.صفحه «۲۸۵» چاپ قديم‏

5.ع: «حسك» (به حاى مهمله). در برهان (در خاى معجمه) گفته: «خسك به فتح اوّل و ثانى و سكون كاف، خس و خاشاك و خارى باشد سه گوشه». و در منتهى الارب در حرف حاى مهمله گفته: «حسك محرّكة خسك كه خار سه پهلو باشد، معرّب است حسكه يكى». و در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام هست كه «و اللَّهِ لإن أبيت على حَسَكِ السعدان مسهّداً أو أجرّ في الأغلال مصفّداً أحبُّ إليّ (تا آخر)» نهج البلاغة، الخطبة ۲۲۴؛ الصراط المستقيم، ج ۱، ص ۱۶۳؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱۱، ص ۲۴۵؛ بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۱۶۲، ح ۵۷، و ج ۷۵، ص ۳۵۹، ح ۷۶.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430595
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به