بكشند» ۱ اصلى ندارد ۲ و از جمله خُرافات و تُرَّهات باشد، و با اصول راست نيست؛ بلكه به قيامت زنده شوند و جزاى اعمالِ بد خود بستانند و با فرعون و قارون، ابد در عقوبتِ دوزخ ۳ بمانند. امّا اين معنى ۴ قياس بايستى كردن با آن خبر بهدروغ كه ناصبيان مجبّر از منصور عمّار روايت كردهاند كه راهبى گفت: هر شبى مرغى بزرگ به كنارِ درياى عُمان آيد و بولؤلؤه ۵ را از حلق بر آرد و زنده شود و به منقارش پارهپاره كند و بخايد و تا به قيامت هر شب چنين باشد كه او كشنده عمر است. ۶
پس حسين بن على بهتر است از عمر، و بولؤلؤ ۷ بهتر است از كشنده حسين. اگر آن روا است، اين روا بايد داشتن؛ وگرنه دست از هر دو بداشتن، و عقوبتِ عُصاة را حوالت به قيامت كردن تا موافق عقل و شرع باشد؛ كه كارِ دين و شريعت به دستِ مجبّران نيست تا چنان كه مىخواهند مىگردانند. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 103 ]
[ بدترين مردمان مدعيان الوهيت، نبوت و امامت ]
[ عدم حجيت خبر واحد در مذهب شيعه ]
[ بنى اميه و مروانيان ائمه ضلال ]
آنگه گفته است:
و گويند: جعفر صادق را پرسيدند كه بَتَرين ۸ قوم كدام باشند؟ او گفت: «سه كس باشند: آن كس كه دعوىِ خدايى كرده باشد و خدا يكى است، و آن كس كه دعوىِ نبوّت كرده باشد بهدروغ، چون مسيلمه كذّاب و غيرِ وى، و آن كس كه
1.ح - د: «زنده شوند و جزاى عمل بد خويش بكشند».
2.پوشيده نماند كه مصنف رحمه اللَّه عليه در چند جا از همين كتاب به حقانيت رجعت تصريح كرده است. پس مرادش از اين كلام آن است كه رجعت اين اشخاص بخصوصهم در اخبار به حدّ تواتر نرسيده است. در هر صورت انكار رجوع به دنياى اين نامبردگان بخصوص دليل بر انكار رجعت بر سبيل اطلاق نيست؛ زيرا عبارت مصنف رحمه اللَّه عليه اين است: «و ما بحمد اللَّه انكار نمىكنيم كه چون مهدى عليه السلام خروج كند و عيسى عليه السلام نزول كند، بارى تعالى به دعاى ايشان جماعتى از هر امتى زنده كند؛ چنانكه بيان كرده است و گفته: «يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ» . (رجوع شود به ص ۲۹۲).
3.ث: «تا ابد». ح - د: «ابداً در دوزخ».
4.ح - د: «اين خبر».
5.م - ب - ح - د: «و بولؤلؤ».
6.براى بحث در پيرامون اين روايت، رجوع شود به تعليقه ۱۱۷.
7.كذا در همه نسخ (دون تاء در آخر).
8.ث - ب - م - ح - د: «بدترين».