313
نقض

على او را خلاص داد. و رسول از اين حال خبر داده بود كه بپرهيزيد از روزى كه على را ببينيد عِصابه سرخ بر سر بسته باشد. و از اين‏گونه بهتان‏هاىِ بى‏سر و بنُن نهند و گويند. ۱
امّا جوابِ اين كلمات آن است كه اوّلاً معلوم نيست كه انكار و تعجبِ مصنّف ازين فصول از كدام وجه است؟ اگر از آن است كه عبدالجبّار مفيد - رحمة اللَّه عليه - ۲بيعتِ سقيفه را منكر بوده است، كافّه ۳ شيعت - خلفاً عن سلفٍ - بيعتِ سقيفه را منكر بوده‏اند، و امامت نصّ گويند دون اختيار، و امام را معصوم گويند نه جايزالخطا، و امامت از اصول دين گويند نه از فروع. وگر ۴ تعجّب از آن است كه على نمى‏رفت و قبول نمى‏كرد، چون به مذهبِ خواجه از فروع است و اختيار امّت را در وى اثر است، عجب نباشد كه على نيز با منزلتِ او طمع داشته باشد كه آخر در فضل و درجه كمتر از بوبكر نبود، و رفتنِ خالد به اجازتِ عمر به طلبِ على، معروف و مذكور است. ۵ و عمود در گردنِ خالد كردن، از قوّت و صلابتِ علىِ‏ّ مرتضى دور نباشد. ۶ و خالد و امثالِ او را به نزديكِ اميرالمؤمنين چندينى عظمت ۷ نبوده است. و اين معنى كه حوالت كرده است به شيخ مفيد عبدالجبّار - رحمة اللَّه عليه - جايز است و روا باشد كه بر سبيلِ حكايت جايى نوشته باشد، كه نه عقل او را منكر است و نه سمع. و العهدةُ على الرّاوي.

[ 105 ]

[ پاسخ به ادعاى مؤلف فضائح در دشمنى شيعه با خالد بن وليد ]

[ فتوحات اسلامى در غزوات نبوى همه به قوت بازوى على(ع) ]

[ حوالت احكام شريعت و حل مشكلات به على(ع) از طرف خلفا ]

آنگه گفته است:
و خالد را خود دشمن‏تر دارند و رسول او را سيف اللَّه لقب داده است، و آن مقامات كه او را بوده است در حربِ اهلِ رِدّه و مسيلمه كذّاب و جنگ با بنى‏حنيفه و حروبِ شام و غيرِ آن و مشركان، و آنچه او كرد خود كدام كس

1.«و گويند» فقط در دو نسخه ح - د.

2.صفحه «۲۸۹» چاپ قديم‏

3.ع - ث - م - ب: «و كافه».

4.ب - م - ث: «اگر». ح - د: «و اگر».

5.مراجعه شود به: الاختصاص، ص ۱۸۵ و ما بعد آن؛ بحار الأنوار، ج ۳۰، ص ۲۹۵.

6.براى ملاحظه حديثى در اين باب، رجوع شود به تعليقه ۱۱۸.

7.م: «چندين عظمت». ح - د: «چندان وقعى».


نقض
312

دعوىِ امامت كرده باشد، چون بوبكر و عمر و غيرِ ايشان از ديگر امامان، إلى‏ يومِنا هذا».
۱اما جواب اين كلمات آن است كه يمكن كه اين خبر از أخبارِ آحاد باشد و به مذهبِ ما ايجابِ علم و عمل نكند، و اگر ۲ چنان است كه صادق - عليه السلام - گفته باشد و او معصوم است و خطا نگويد، در فرعون و هامان و در نمرود و كنعان راست باشد، و در مسيلمه و طليحه و غيرهما كه دعوى نبوّت كرده‏اند به‏دروغ، و كذلك در أئمّه ضلال هر كس كه نه به‏حق دعوىِ امامت كرده باشد، چون معاويه و يزيد و مروان و يزيدِ ناقص و وليدِ ماجن ۳ و غيرهم كه بى‏استحقاق دعوى و طلبِ امامت كرده‏اند، و آنها باشند كه مخالفتِ قرآن و قولِ مصطفى - عليه السلام - كرده‏اند، و تيغ در روىِ علىِ‏ّ مرتضى كشيده باشند، و حسن را زهر داده، و حسين را كشته، و قرآن را به نشانه تير كرده و گفته كه «ها أنا ذاكَ جبّارٌ عنيد»، ۴ و سنگ منجنيق در كعبه انداخته. اين است مذهبِ شيعت بى‏تقيّه و تعصّب كه در هر فصل بيان كرده مى‏شود. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 104 ]

[ گزارش مؤلف فضائح در اجبار على(ع) جهت بيعت با ابوبكر ]

[ امامت از اصول دين ]

آنگه گفته است:
عبدالجبّار مفيد رازى در كتابِ خود آورده است كه عمر، خالد وليد را بفرستاد تا دستار در گردنِ على كرد و او را به زور به سقيفه كشيد. و گفته بود: اگر نيايد، سرش برگير. خالد بيامد عمودى بر دوش، و على را صُداعى ۵ بود، عِصابه‏اى ۶ بر سر بسته بود. خالد گفت: بيعت بكن! وگرنه اين عمود بر سرت زنم. على عمود از وى بستد و در گردنش كرد و برپيخت ۷ و او شفاعت كرد و

1.صفحه «۲۸۸» چاپ قديم‏

2.ث - ب - م: «واگرچه». ع: «و گرچه».

3.ب - م - ث به اضافه سه نفر ديگر قبل از معاويه.

4.الأمالي، سيد مرتضى، ج ۱، ص ۹۰؛ الطرائف، سيد ابن طاووس، ص ۱۶۷؛ الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج ۵، ص ۲۹۰؛ تفسير القرطبي، ج ۹، ص ۳۵۰، الفتوح، أحمد بن أعثم كوفى، ج ۸، ص ۳۰۳.

5.صداع به ضمّ صاد، به معنى «سردرد» است؛ يعنى درد سر كه نوعاً اكنون به اضافه مقلوب به كار مى‏برند.

6.در غياث اللغات گفته: «عصابه به كسر، نوعى از جامه كه بدان سر بندند».

7.در برهان گفته: «پيختن بر وزن ريختن، به معنى پيچيدن باشد».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432635
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به